Sunday, April 27, 2008

Puzzle

یکی از سرگرمی های بچگی من این بازی با پازلها بود که می نشستم و قطعات پازل رو کنار هم می ذاشتم و بعد که درستشون می کردم دوباره خرابش می کردم و این بار از یه جای دیگه شروعش می کردم

الان که قطعه های این پازل رو دارم کنار هم می ذارم به یه چیز جالب ناخوشایند می رسم. یه وقتا از این ذهن کارآگاهم شاکی می شم ولی کاریش نمیشه کرد به طور خودکار پازل بازی می کنه برای خودش و لعنتی بد درست در میاد

No comments: