Wednesday, February 26, 2014

After Final Exam Feeling!

نبودم؟ مهم نیست مهم اینه که الان هستم. دلم تنگ شده برای یه حس

وقتی امتحان داشتم همیشه سرم خیلی شلوغ بود و همه فکر و ذکرم به درس و امتحان بود. حتی اگه استراحت می کردم یا حتی اگه با دوستام بیرون بودم اونجوری که باید خوش نمی گذشت چون ته ته فکرم نگران این امتحانه بودم
ولی اون وقتی که امتحان آخر رو می دادم یه حس خوبی داشتم همیشه. یه حس سبکی و سبکبالی. خیلی خوب بود اون حس. 

چند وقتیه که دیگه امتحانی ندارم ولی برعکس سرم خیلی شلوغه و فکرم درگیر خیلی چیزاست. خیلی وقته اون حس سبکبال بودن رو تجربه نکردم و دلم خیلی برای این حس تنگ شده

Wednesday, September 30, 2009

Autumn

دلتنگی هم چیز عجیبیه٫ همیشه همراه آدمه٫ یه موقع هست که توی مملکت خودتی و دلت برای فامیلها و دوستان دور از خودت تنگ میشه٫ یه وقتی هم یکی رو دوست داری و دلت براش تنگ میشه ٫ حالا اگه وطنت رو ترک کنی دلتنگیها بیشتر هم میشه و برای همه جاهایی که توش خاطره داری هم دلتنگ میشی و البته همه اون آدمهایی که خاطره ها رو برات ساختن
تا اینجای قضیه همه چی طبیعیه ولی امروز یه اتفاق جالب افتاد
من از وقتی که از ایران خارج شدم تا ۶ ماه اول دلتنگیم از نوع غربت نشینی بود. بعدش که دو هفته رفتم ایران و برگشتم دلم کمتر تنگ شد و هر چی هم بود بیشتر برای خانواده بود تا خود مملکت و بقیه. بعد از یک مدت هم آدم دیگه عادت می کنه به این دلتنگی تا اینکه یه اتفاق جدید بیوفته توی زندگی مثلا از یکی خوشت بیاد و فکرت متمرکز بشه روی اون٫ در اون صورت دلتنگیه هم از افکارت تبعیت می کنه و بقیه دلتنگیها کمرنگ میشه تا جاییکه اصلا حس خارج از وطن بودن رو نداری
تقریبا این اتفاق برای من افتاد تا اینکه امروز برای چند لحظه اون مشغله رو گذاشتم کنار و رفتم توی فکر پاییز و رادیو جوان هم داشت آهنگ قمیشی رو پخش می کرد و همه چی دست به دست هم داد و دلم بدجور برای تهران و عصرای پاییزیش تنگ شد برای همون پاییزایی که می رفتم مدرسه یا برای شروع ترم دانشگاه یا برای شروع یه زندگی جدید بعد از یک کات دردآور یا برای ترافیک وحشتناک عصرای پاییزی و حتی برای اون برگهای چنار زرد شده زیباترین خیابون شهر که شنیدم یکطرفه هم شده
در عرض چند ثانیه دلم برای همه اینها تنگ شد و گفتم بیام اینجا بنویسم که یادم بمونه و بعدش برم دوباره روی حال فوکوس کنم

Monday, September 7, 2009

First apple bite

بعله٫ بعد از یک غیبت طولانی از وبلاگ گفتم بیم یه سری بزنم به اینجا و یه چیزی بنویسم

اون لپ تاپ قبلی هم که شرح حال بیماریش رو نوشتم فوت شد و مادر برد و سی پی یو با هم به ملکوت اعلی رهسپار شدند و از اونجایی خرج تعمیرش برابر با یک دستگاه نو بود ما هم بر آن شدیم که ویندوز رو بی خیال شده و به خانواده سیب گاز زده بپیونیدم٫ باشد که رستگار شویم

اوضاع درس هم خوبه و فعلاْ فشارش قابل تحمله٫خبر خاص دیگه ای هم اینجا نیوفتاده که بخوام بنویسم٫ مهمش همین بود که سی رو هم رد کردیم چند روز پیش

آهان شروع کردم به تمرین رانندگی و آخر این ماه امتحان دارم و خدا کنه که قبول شم چون دوباره تست دادنش کلی خرج می ذاره رو دستمون. چیزی که مهمه اینه که باید در اون ۴۰ دقیقه امتحان تمرکزم خیلی بالا باشه و خیلی با اعتماد به نفس رانندگی نکنم و سخت ترین قسمتش هم همینه که باید مثل بچه ها فرمون رو دو دستی بگیرم و هر ۱۰ ثانیه آینه ها رو چک کنم

کلاس آلمانی هم اسم نوشتم که از ماه بعد شروع میشه٫ بالاخره یه زبون دیگه هم یاد بگیریم شاید به درد خورد

احوالات ایران هم که دیگه خیلی پیچیده شده و اینجا جاش نیست بخوام بنویسم یه کتاب میشه از بس هر روز اخبار عجیب و غریب میاد بیرون

فعلاً مورد دیگه توی ذهنم نیست که بنویسم اونهایی هم که توی ذهنمه نوشتنی نیست

Saturday, July 4, 2009

Recently Me

خوب حالا یه مقدار از اوضاع مملکت دور بشیم و به خودمون برسیم

اول از همه باید از این حساسیت فصلی بنال که از وقتی اومدم توی این جزیره گریبانم رو گرفته و ول هم نمی کنه و اگه خدای نکرده یک روز قرص نخورم واویلاست، قرص رو هم که می خورم کل روز رو خواب آلودم، خلاصه این گیاها حالش رو می برن و جفت گیری می کنن ما باید تقاسش رو پس بدیم

گزارش سه ماهه اول پی اچ دی رو هم باید این هفته تحویل می دادم ، البته از ما که دو ماه گذشته ولی چون قرار بوده که سه ماه بگذره دیگه کاری ندارن. به هر حال این رو هم نوشتیم و فرستادیم برای خانم سوپروایزر. راستی از این خانم اسکاتلندی نگفتم که وقتی می بینیش فکر می کنی حداقل 45 سال رو داره شاید هم بیشتر ولی حدود 35 سالشه . عمراً من 5 سال دیگه پروفسور بشم و ریسرچ گروپ داشته باشم. ها ها ها

گروهمون هم بد نیست ولی چنگی هم به دل نمی زنه. کلا پی اچ دی ها همه سرشون گرمه خودشونه و کمتر اهل فانن ولی هنوز وقت لازمه که بتونم خوب بشناسمشون. یه دختر ایرونی داریم که هم سن خودمه، یه پسر اردنی هست و یک پسر پاکستانی که خودش داستانی داره. بقیه یک پیر بریتیش هست که اصالتاً بنگلادشیه و طرفدار من یو هم هست . از من خره تره توی فوتبال، شاید هم نه من هم که همسن اون بودم همینطوری بودم. 3 تا دختر بریتیش دیگه هم داریم که دوتاشون هندی الاصل هستند و یکی هم نصفه بریت و نصفه دانمارکیه. یه پست داک هم داریم که اون هم یه دختره انگلیسیه. الان که تابستونه هم بچه های مسترز اومدن و روی پروژشون کار می کنن و آزمایشگاه حسابی شلوغه

دوشنبه هم از اتاق قبلیم اومدم به این اتاقهای کنار دریاچه، دریاچه؟ برکه هم نیست این که اینا بهش می گن دریاچه. به هر حال این اتاقش بزرگتر و نوتره و بچه های فلت رو هنور خوب ندیدم ولی فکر کنم 3 تا پسر باشیم و 5 تا دختر که از این 8 نفر 5 تاشون چینی و تایوانی و تایلندین یکی یونانیه و یکی دیگه هم نیجریه ای. البته اینا باز به زودی عوض میشن

دیگه چه خبر؟ آها یکی از دوستام هم که در به در دنبال پی اچ دی بود بالاخره کارش جور شد و قراره تا یک ماه دیگه توی یو سی ال شروع کنه و خوشحالم براش چون خیلی تلاش کرد و بالاخره رسید بهش. البته من هم کم کمک نکردم بهش مخصوصاٌ این آخری رو خودم با استاده آشناش کردم و همین هم جور شد براش

در پایان هم کلی اعصابم خورده از دست این اینترنت، نمی دونم این لبتاپ من مشکل داره یا این نت اینجا که از وقتی اومدم توی این اتاق جدیده ، موقعی که آنلاینم هنگ می کنه و فقط باید از برق کشیدش بیرون که خاموش شه. وقتی هم که می خواد هنگ کنه همه موتوراش شروع می کنه کار کردن و کلی باد گرم از این کنارش می زنه بیرون و حسابی داغ میشه. نکتش اینه که تا اون موقعی که با وایرلس آن بودم خیلی کم پیش میومد که هنگ کنه ولی الان که دی اس ال هست خیلی وضع بدی داره. هر کاری هم که فکر می کردم کردم از اسکن با بهترین آنتی ویروسها تا عیب یابی توسط رگ کیور ولی جواب نداده. تنها راهی که مونده ریست کردن ویندوز هست که امیدوارم به اونجا نکشه که کلی دردسر داره

چقدر این روزها من تند تند آپ می کنم این جا رو و کلی هم حرف دارم. حرفهای فوتبالی و ورزشی هم بماند برای یه پست دیگه

Friday, July 3, 2009

Iran during last week

اوضاع ایران بعد از اون شنبه خونین آرومتر شده، یه جورایی فضا امنیتی تر شد و کنترل اعتراضها شدیدتر شد و بعد از اون هم شورای نگهبان صحت انتخابات رو تأیید کرد . عده زیادی دستگیر شدن و روزنامه ها و سایتهای مخالف تعطیل شدن. کروبی و موسوی در بیانیه هاشون اعلام کردن که دولت رو به رسمیت نمی شناسن و دو سه نفر از مراجع هم همین نظر رو داشتن. روند اعتراف گیری از زندانیها شروع شده و به موازات اون انداختن مسئولیت همه نا آرامی ها برشانه دول غربی به خصوص انگلیس و امریکا ادامه داره
روند سیاست خارجی ایران در رابطه با این اتفاقات خیلی جالب نبوده و باعث جبهه گیری صریح کشورهای اروپایی شده. بعد از بازداشت دیپلماتهای ایرانی سفارت بریتانیا در تهران اتحادیه اروپا مواضع شدیدتری علیه ایران اتخاذ کرده و الان که چندتاشون آزاد شدن اروپا منتظر آزادی بقیه افراد هست. در همین حال امروز جنتی در نماز جمعه از احتمال محاکمه دیپلماتها خبر داد که با واکنش سریع اتحادیه اروپا مواجه شده. بزرگترین تهدید تا به حال فراخوانی کلیه سفرای کشورهای اروپایی از تهران بوده
در کنار این موارد داستان قتل ندا آقاسلطان هنوز ادامه داره و دولت ایران ادعا می کنه که این یک حرکت برنامه ریزی شده بوده برای تبلیغ علیه نظام و اظهارات آرش حجازی یکی از شاهدان حادثه هم بر وخامت اوضاع افزوده. به هر حال با توجه به همه سوابق موجود فهمیدن راست و دروغ قضیه خیلی مشکل نیست
نکته ای که هم جالبه هم تأسف آور اینه که هنوز سوتیهای جدیدی در موردتقلب در انتخابات کشف میشه و تناقض گوییهای مسئولین هم شکها رو به یقین تبدیل می کنه. بعد از اون همه اشتباه در عدد سازیها که در آمار وزارت کشور به چشم خورد، حالا صندوقهای رأی هستند که در جاهای مخلف پیدا میشن ، یا در میان صندوقهای باز شماری شده صندوقی با عنوان انتخابات شورای شهر توی ذوق می زنه. داتسان صحبتهای وزیر اطلاعات در مورد تا خوردن برگه های رأی و بعد از اون برگه های تا نخورده باز شماری شده و اظهارات کاملاً متفاوت سخنگوی شورای نگهبان هم آخرین مورد این داستان بوده
به هر حال وقتی به وقتی موشکها رو با فوتوشاپ به هوا می فرستند باعث مضحکه شدن کشور در کل دنیا می شن تقلب در اتنخاباتشون هم باید از همچین صوتی هایی داشته باشه
در هر صورت بعد از جنگهای خیابانی، حالا شاهد جنگ رسانه ای هستیم و صدا و سیما تمام تلاشش رو کرده و می کنه تا واقعیات رو به نحو دیگه ای نشون بده و طرف مقابل هم بیشتر بر اینترنت و رسانه های خارجی تکیه کرده
خبرهایی که می رسه از کنترل شدید وبلاگها و فیس بوک و توییتر خبر می ده و حتی شایع شده که در بدو ورود افراد به ایران مشخصات لاگ این افراد به ایمیل و فیس بوکشون خواسته میشه و با چند نفر هم گویا به جرم اطلاعرسانی برخورد شده و پاسپورتهاشون توقیف شده
چند روزی هست که از موسوی و کروبی خبری نیست. عده ای در حال تدارک برای اعتصاب هستن، عده ای می خوان برای 18 تیر سازماندهی کنن و من خیلی فکر نمی کنم در کوتاه مدت اتفاق خاصی رخ بده. به هر حال حکومت عزمش رو جزم کرده تا قبل از مراسم تحلیف هرگونه اعتراضی رو خاموش کنه و باید دید که موفق میشه یا که نه. این قضیه الله اکبر که هنوز سر جاش هست و من فکر نمی کردم اینقدر ادامه پیدا کنه. باید دید این بازی تا کجا ادامه پیدا می کنه و بالاخره کی برنده میشه. البته اگه برنده ای داشته باشه

Thursday, June 25, 2009

Michael Jackson

دقایقی قبل خبرگزاریهای مختلف دنیا مرگ مایکل جکسون رو در سن 50 سالگی در شهر لوس انجلس امریکا به علت ایست قلبی تأیید کردند. من که طرفدارش نبودم ولی فکر میکنم محبوبترین هنرمند دوران ما بود و خبر مرگش همونقدر برای طرفداراش ناراحت کننده هست که خبر مرگ الویس پریسلی مردم اون دوره رو ناراحت کرده بوده. همین الان بی بی سی داره نشون میده که اطراف مرکز پزشکی لوس آنجلس که الان جسد مایکل اونجاست، تعداد خیلی زیادی از مردم جمع شدن. قرار بود این ماه بیاد لندن و کنسرت برگزار کنه و بلیطهاش هم خیلی سریع تموم شد. به هر حال سلطان پاپ در دوران خودش بود. روحش شاد

Sunday, June 21, 2009

Black Saturday

شنبه 30 خرداد 1388 ، هنوز هیچی نشده بهش میگن شنبه سیاه

از همون صبح دلم شور می زد که امروز کلی خونریزی میشه. این تکنولوژی و انتقال سریع اطلاعات هم بد کوفتیه به خدا. آقا من اصلا نخواستم. همون کاش سرعت اینترنتم پایین بود و همه سایتها هم فیلتر بود. چه فایده آدم ببینه دختره توی بغل باباش جون بده. باباهه نمی دونست چیکار کنه ، یه عمر جون کنده دختر بزرگ کرده بعد در عرض دو دقیقه دخترش بمیره. اسمش ندا بود. توی فیلم باباش صداش می زد. گلوله به قلبش خورده بوده توی امیرآباد . حالا بین کاربرهای بالاترین پیشنهادی مطرح بود که اسم امیر آباد رو ( کارگر) رو به ندا تغییر بدن ولی مگه همین یکی بود. همین طور کلیپ مرگ و خون بود که میومد روی یو تیوب و فیس بوک از تهران ، شیراز و اصفهان . اینطور که گفته میشه بیشتر تیرها هم به نواحی سر و سینه و گردن اصابت کرده برای همین هم آمار کشته ها اینقدر زیاده. من واقعا نمی دونم چی میشه گفت ، یه مشت آدم بی سلاح رو اینطوری به گلوله بستن فقط از همین وحشی های ذوب شده بر میاد

این کسانی که موبایل می خریدن فکر نمی کردن یه موقع با این موبایلهاشون صحنه هایی رو می گیرن که تاریخ یک کشور رو خواهد ساخت. با همه خفقان اطلاعاتی که توی ایران هست همه خبرگزاریهای دنیا چشمشون به همین موبایلها و فیس بوک و یوتیوب و توییتر هست

حرف از تاریخ ساختن شد. من اصلاً کاری ندارم که این قیام مردم تا چند روز دیگه سرکوب میشه یا تا رسیدن به حقشون ادامه پیدا می کنه ولی مطمئنم که اثر خودش رو تا همینجا گذاشته
همه دنیا یک ملت متمدن رو دیدن که خیلی آروم و با سکوت و نظم کامل توی خیابونها حرکت کرد و فقط خواست به حقش برسه و بعد از اون باز همه دنیا دیدن که حکومت چه بر سرشون آورد. اینها از حافظه مردمان دنیا پاک نمیشه، تاریخ هم این روزها رو فراموش نمی کنه
دوستای خارجیمون اینجا مثل ما اخبار رو دنبال می کنند و سعی می کنند که انرژی مثبت بدن
سی ان ان گزارش کرده که 19 نفر کشته شدن و البته عدد غیر رسمی کشته شدگان به 150 نفر هم می رسه. اخبار غیر رسمی دیگه هم خبر از وجود 58 کشته در بیمارستانها میده

نکته تأسف آور دیگه اینه که این آقایون از مجروحان هم نمی گذرن و به نوعی سعی می کنند که مجروحان رو به بیمارستانهای نظامی منتقل کنند. حتی مردم به آمبولانس ها اطمینان ندارن و سعی می کنند که مجروحان رو با ماشین شخصی به بیمارستان برسونن. با دیدن این اوضاع بود که سفارت خیلی از کشورها مثل بریتانیا ، ایرلند ، هلند ، سویس، آلمان ، پرتغال ، استرالیا و خیلیای دیگه اعلام کنن که مجروحان رو می پذیرن. بعدش هم خبر اومد که بسیجیها برای جلوگیری از این وقوع این قضیه جلوی همه این سفارتخونه ها ایست گذاشتن. من فقط می تونم بگم شرم آوره

دیگه فقط باید دعا کرد که خون کمتری ریخته بشه . اصلا یکی بیاد آمار بگیره ببینه توی تاریخ هیچ کشوری اینقدر خونریزی بر سر حکومت شده یا نه. الان که این، 10 سال پیش 18 تیر بود، قبل از اون قتلهای زنجیره ای، قبلترش کشتار های دهه 60، کشته شدگان جنگ با عراق و انقلاب 57. باز قبل از اون قیامهای سال 42 و کودتای مرداد 32 و جنگ با متفقین و قبل از اون هم که دوران قاجار بوده که خودش فکر کنم یه رکورده. یه نمونش همون قضایای مشروطه

خلاصه امیدوارم یکشنبه آرومی داشته باشیم
پی نوشت: اولین ساعاتی که ویدئوی ندا پخش شد اعلام شد که اون مرد سپید موی پدرش بوده اما بعد از اون اعلام شده که اون فرد استاد موسیقیش بوده

Saturday, June 20, 2009

Bloody Freedom...

دیروز نماز جمعه تهران برگزار شد و همونطور که پیشبینی هم می شد ، خامنه ای به دفاع از نتیجه انتخابات و احمدی نژاد پرداخت و خواستار پایان دادن به اعتراضات خیابانی مردم شد و در پایان تهدید کرد که اگر کاندیداهای معترض به اعتراضات خود پایان ندهند مسئولیت عواقب اتفاقاتی که ممکن است پیش بیاید با آنان است و تهدید دیگرش نیز این بود که بار دیگر به صحنه خواهد امد و حقایقی دیگر را با مردم در میان خواهد گذاشت
نماز جمعه دیروز بیشتر شبیه نمایشی بود که تماشاگرانش برای تشویق افراد حاضر در سن کارگردانی شده اند. در پایان جمله هایی خاص ابتدا فردی که گویا مسئول شعار دادن بود شروع به شعار دادن می کرد و پس از وی سایر شرکت کنندگان همان شعارهای تکراری تمام این سالها را تکرار می کردند. آنها خوب می دانستند که کجا بخندند و کجا گریه کنند. شعاردادنها بسیار بیش از حد معمول بود و میشه گفت که می خواستند با این کار ازطرفی حمایت از رهبرشان را نشان دهند و از طرف دیگر به رقبا و مخالفان خود اعلام جنگ نمایند. سناریو همون سناریوی سخنرانی بعد از 18 تیر 1378 بود. صحبت با امام زمان و اشک و شعارهای آنچنانی . اون سال در عرض چند روز اعتراضها سرکوب شدن

به هر حال از سران قدرت گرفته تا مردم ، مملکت دو دسته شده . در واقع جنگ قدرتی داخلی هست که مردم بیگناه هم بازیگرانش هستن و اینطور که پیش میره بیشترین ضرر رو هم همونها خواهند دید
با توجه به اینکه رهبری از موضع خودش عقب نرفت و حتی شنیده شده که موسوی رو تهدید به تبعید هم کرده باید دید کدوم یکی از این اتفاقات می تونه بیوفته

موسوی و کروبی به حرف رهبر گوش بدن و کنار بکشن که با بیانیه کروبی احتمالش نزدیک به صفره. کروبی حتی این دوران رو با دوران شاه مقایسه کرده و گفته شاه هم به تظاهرات تبریز می گفت نیروهای خارجی و بی بی سی رو عامل انقلاب می دونست

مردم به اعتراضات خودشون ادامه بدن. گزارشهایی که از تهران به گوش می رسه نشون میده که شعارهای دیشب بلند تر از شبهای قبل بوده. در صورت تداوم اعتراضات هفته خونینی رو خواهیم دید. چیزی که من اصلا اعصابش رو ندارم و تا همین جا هم یکی دو تا کلیپ کشته شدن مردم رو دیدم خیلی داغون کننده بود

شورای نگهبان تقلب رو قبول کنه و انتخابات رو باطل کنه . خیلی عجیبه همچین اتفاقی رخ بده چون که شورای نگهبان و رهبری و دولت فعلی همه از یک گروه هستند. به نظر من این اتفاق تنها در حالی میوفته که راهکارهای خشونت آمیز برای خوابوندن صدای مردم جواب نده

شورای نگهبان کمی در نتایج تغییر بده اما برآیندش فرقی نکنه، که این یکی که احتمالش هم زیاده کمکی به بهبود اوضاع نمی کنه

البته دستگیری یا تبعید یا حتی کشتن کاندیداهای معترض هم در جای خودش قابل پیش بینی هست اما اینها احتمالا آتش مردم رو شعله ور تر می کنه. اگه هیچ کدوم از این راهها جواب نده راه دیگه استعفای محموده یا شاید هم یه ترور مصلحتی

و اما باید دید که هاشمی کی وارد بازی میشه. خیلیها منتظرن که از نقش خودش در خبرگان استفاده کنه

اگه این قضایا طولانی تر بشه احتمال دخالت مستقیم سازمانهای بین المللی هم میره

یک هفته از انتخابات گذشته و ایران تیتر اول همه دنیا بوده و اینترنت نقش مهمی در خبر رسانی ایفا کرده. توییتر از سی ان ان جلو افتاده و گوگل و فیس بوک تصمیم گرفتن خیلی سریع خودشون رو به زبان فارسی و مترجم فارسی مجهز کنن. کاری که گوگل به صورت مقدماتی انجامش داده

اما چیزی که از همه اینها مهمتره جون مردمیه که توی اون کشور هستن و به عقیده من بازیچه دست سیاسیون شدن . البته آزادی حقشونه و این هم قابل تحسینه که برای حقشون از هر چیزی می گذرن ولی آیا تضمینی هم هست برای اینکه دوباره یکی آزادیشون رو ندزده

Friday, June 19, 2009

BBC

به نظر من این روزها روزهایی تاریخ ساز برای آینده ایران هستن . وقایع مهم روزهای قبل با فوتبال شروع میشه

شاید هیچکس فکرش رو نمی کرد که حذف ایران و نرسیدنش به جام جهانی فوتبال 2010 اینقدر بی سر و صدا باشه و کسی خیلی روش مانور نده. اینقدر حواس همه به اوضاع ایران معطوفه که کسی حوصله فوتبال ایران رو نداره. نکته ای که بیشتر از نتیجه و خود بازی جلب توجه می کرد استفاده از مچ بند سبز توسط بعضی از بازیکنها بود. مهدوی کیا ، کریمی، نکونام ، نصرتی ، شجاعی و کعبی رو یادمه که این کار رو کرده بودن و البته نیمه دوم دستور داده شد که بدون مچ بند بیان ولی همون یک نیمه کار خودش رو کرد. حالا اینکه با اینها برخورد بشه یا نه رو باید صبر کرد و خبرهای روزهای آینده رو پیگیری کرد
حوصله اینکه بحث کنم که چی شد که حذف شدیم رو ندارم مهمترینش نداشتن بازیکن در سطح ملیه و بعدش هم مدیریت

جریانات داخل هم به آرومی پیش رفته و مردم آرام و با سکوت توی خیابونها بودن

پریشب یک اتفاق عجیب توی تلویزیون افتاد و اون صحبتهای آقای حداد عادل بود. داشت در مورد تلویزیون بی بی سی صحبت می کرد و طبق معمول اونها رو مسئول نا آرامی در ایران می دونست و بعد شاره کرد که بهاییان بی بی سی رو اداره می کنند و از این راه از ایران انتقام می گیرند و در واقع اسم این شبکه هست
Bahai Broadcasting Company
در نگاه اول این حرف اینقدر به نظر احمقانه میاد که آدم حتی دوست نداره که جوابی بهش بده. این آقای حداد عادل در حالی بهائیان رو دست نشانده انگلیس می دونه که
رهبران بهائیان در ایران به جرم ارتباط یا به زعم اونها جاسوسی برای اسرائیل در زندان هستند و در مقاطع مختلف تاریخی اتهام وابستگی به روسیه وا مریکا رو هم به دوش می کشند. آقای مبدع کش لقمه که چند دقیقه قبلش خطاب به نامزدهای معترض انتخابات پیام آرامش می داد و از اونها می خواست بدون سند و مدرک اتهامی رو متوجه مسئولین انتخابات نکنند خودش برای این اتهامی که به بهاییان زد سندی رو نشون نداد. البته بیش از 166 سال هست که دشمنان امر نتونستند سندی رو در مورد ادعاهایی که میکنند ارائه دهند و همین نشاندهنده پوچ بودن ادعاهاشون هست
همچنین باید اضافه کرد که بهاییان اگر همچین شبکه تلویزیونی وسیعی داشتند آیا نمی بایست حداقل کمی از برنامه های اون رو به دین و آئین خودشون اختصاص بدن و دینشون رو تبلیغ کنند. شما که خود بهتر می دونی که رسانه نقش مهمی رو در تبلیغ یک عقیده می تونه ایفا کنه
راستی چی شد که بی بی سی بد شد؟ سالهای 56 و 57 رو به یاد بیار آقای حدادعادل و کمک بی حد و حصر رادیو بی بی سی در رسوندن پیام از نوفل لوشاتو به تهران. اتفاقاً الان هم خیلی سعی می کنه بی طرفانه به اوضاع ایران نگاه کنه و گاهی حرفهای مجریان این شبکه من رو یاد همون گویندگان صداوسیمای ایران میندازه. پس بیخود شلوعش نکن و باز تا تقی به توقی خورد پای بهاییان رو وسط نکش ، تو بهتره بری توی همون فرهنگستان و لغتهای بی معنی سر هم کنی

نکته دیگه ای که اینروزها خیلی توی ذوق می زنه موضعگیری رژیم و کارشناسان سیاسی رژیم هست در قبال صحبتها و نظرات کشورهای غربی در مورد تحولات اخیر ایران. لاریجانی رئیس مجلس خطاب به امریکا و دیگر دول غربی گفت که بهتره ساکت باشند و به امور و مشکلات خودشون بپردازند و به ایران کاری نداشته باشند. این در حالی بود که اوباما تا به حال هیچ صحبت مداخله جویانه ای رو در مورد اتفاقات اخیر نکرده به طوریکه سناتورهای جمهوریخواه بهش اعتراض کردن. بوباما و وزیر خارجش کلینتون تنها ابراز نگرانی کردن نسبت به برخورد شدید با مردم ولی نظر دادن در مورد صحت انتخابات و بقیه موارد رو به بررسی بیشتر اوضاع موکول کردن و حتی اعلام کردن که خود مردم ایران باید سرنوشت آینده کشورشون رو تعیین کنند. کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا تقریبا همین مواضع رو داشتن اما در مورد برخورد با مردم موضع شدیدتری رو اتخاذ کردن اما هیچکدوم در مورد اینکه انتخابات صحت داشته یا تقلب درش انجام شده نظری رو اعلام نکردن
اما همه موارد فوق در رسانه های دولتی ایران کاملا برعکس جلوه داده میشه و نقل قولهایی از اوباما شد که در هیچ خبرگزاری به جز تلویزیون ایران پیدا نمیشه و بعد بر اساس همین دروغها کارشناسهاشون همه اتفاقات روزهای اخیر رو به خارج نسبت می دن و همون حرفهایی که 30 ساله داریم می شنویم. گویا این آقایون کاملا یک بعدی هستند و حرف دیگه ای بلد نیستند و بقیه هر چی که بگن اینها همون که خودشون می خوان رو می شنوند تا بر اساس همون تفسیرهای همیشگی خودشون رو به خورد مخاطبانشون بدن
در هر حال چهارشنبه و پنجشنبه ایران به همین منوال گذشت همه منتظر بودن تا ببینن آقای خامنه ای در نماز جمعه تهران چه مواردی رو بیان می کنه که بررسی اون می مونه برای پست بعدی

Tuesday, June 16, 2009

Iran on Fire!

دو سه روز گذشته ایران همچنان نا آروم بوده، یکشنبه دولت جشن پیروزی گرفت و با پوشش خبری و تبلیغات وسیع سعی کرد تا خودش رو به دنیا مشروع نشون بده اما دیروز در حالیکه وزارت کشور مجوز راهپیمایی نداده بود جمعیت عظیمی در تهران به راهپیمایی رفتن و موسوی و کروبی و خاتمی ها و ابطحی و کرباسچی هم در قسمتهای مختلف با مردم صحبت کردن

این گردهمایی که طولش از میدون امام حسین تا میدان آزادی و از اونطرف هم تا آریاشهر بوده و عرضش هم گویا همه خیابونهای اطراف رو پر کرده بوده در شرایطی رخ داد که رسانه ها نمی تونستن پوشش خبری خوبی رو بهش بدن، مجوز نداشته و تحت کنترل نیروی انتظامی بوده
شعارهای دیروز خیلیهاش پاسخی بود به صحبتهای احمدی نژاد که مردم معترض رو خس و خاشاک خونده بود. به هر حال این که مردم کدوم طرف هستن و حکومت کدوم طرف کاملا مشخصه. یکی می گفت الان ایران دو تا رئیس جمهور داره که پر بیراه هم نمیگفت . درحقیقت میشه گفت مردم ایران مثل حکومتش الان دو تکه شدن که این قضیه ریشه ای خیلی قویتر از این چند روزه داره و برای پرداختن بهش باید تاریخ این 30 سال رو مرور کرد

علاوه بر شهرهای ایران اعتراض ایرانیها در اکثر شهرهای دنیا جلوی سفارتخانه های ایران ادامه داره

نکته منفی و خیلی منفی این اتفاقها شلیک به سوی مردمه که دیروز اتفاق افتاد و فقط در میدان آزادی بین 7 تا 10 نفر کشته شدن. جالبه که رسانه های حکومتی از اجتماع میلیونی دیروز مردم به اغتشاش اراذل و اوباش نام بردند و استاندار تهران هم گفته هواداران موسوی باعث آزار مردم شدند. به هر حال هر طرف گروه طرفدار خودش رو مردم می دونه اما حقیقت نیاز به توضیح نداره

سرکوب دانشجوها در دانشگاههای سراسر ایران ادامه داره و خبر استعفای روسای دانشگاه ها و اساتید هم به گوش می رسه

خامنه ای که خیلی زود و شتابزده روز شنبه به احمدی نژاد تبریک گفت و به نوعی صحت انتخابات رو تأیید کرد دیروز به نوعی عقب نشینی کرد و به شورای نگهبان دستور بررسی اعتراضات نامزدها رو داد. البته اینکار از لحاظ قانونی نیاز به دستور رهبر نداره و قانوناً شورای نگهبان بعد از اعلام آرا و بررسی اعتراضات احتمالی وظیفه داره ظرف 10 روز صحت یا عدم صحت انتخابات رو به مردم اعلام کنه اما به هر حال این عمل به نوعی در راستای ارام کردن مردم و کاندیداهای معترض ژستی سیاسی تلقی میشه. از طرف دیگه دوره های گذشته نشون داده که شورای نگهبان که اعضاش خودشون از حامیان دولت فعلی هستن به ضرر این دولت رایی رو صادر نمی کنند و خود موسوی هم اعلام کرده که امیدی به شورای نگهبان نیست چون در واقع یکی از بانیان تقلب قراره در مورد تقلب در انتخابات قضاوت کنه

اما کشورهای دنیا هم این اتفاقات رو کاملا تحت نظر گرفتن و بسیاری از اونها اظهار نظر در مورد رسمیت شناختن و قبول مجدد احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران رو به بررسی بیشتر شرایط موجود در ایران موکول کردن. امریکا، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، کانادا، فرانسه، آلمان ، ایتالیا و بریتانیا هر کدوم به نوعی نگرانی خودشون رو از سرکوب مردم در ایران ابراز کردن و خواستار توجه به خواسته مردم در انتخابات شدند

در هر صورت اقبال مردم به موسوی هست و دیگه باید دید خودش تا چه حد عرضه استفاده از این نیرو رو داره. 30 سال پیش خمینی یه همچین موجی رو پشت خودش داشت و به قول خودش به پشتیبانی اون توی دهن دولت زد

التهابات هنوز ادامه داره و باید دید روزهای آینده چه اتفاقهایی میوفته. برای من که نه موسوی و نه احمدی نژاد و نه هیچکدوم دیگه این آقایان رو قبول ندارم خیلی فرق نمیکنه اما چیزی که مهمه این هست که مردم در هر صورت یک انتخابی کردن و این نهایت گستاخی هست که گروهی 30 سال فریاد اسلام و آزادی و عدالت و ارزش ملت رو سر بدن ولی اینگونه به رأی مردم دهن کجی کنند و بدتر از اون اونها رو به خاک و خون بکشند