Thursday, June 25, 2009

Michael Jackson

دقایقی قبل خبرگزاریهای مختلف دنیا مرگ مایکل جکسون رو در سن 50 سالگی در شهر لوس انجلس امریکا به علت ایست قلبی تأیید کردند. من که طرفدارش نبودم ولی فکر میکنم محبوبترین هنرمند دوران ما بود و خبر مرگش همونقدر برای طرفداراش ناراحت کننده هست که خبر مرگ الویس پریسلی مردم اون دوره رو ناراحت کرده بوده. همین الان بی بی سی داره نشون میده که اطراف مرکز پزشکی لوس آنجلس که الان جسد مایکل اونجاست، تعداد خیلی زیادی از مردم جمع شدن. قرار بود این ماه بیاد لندن و کنسرت برگزار کنه و بلیطهاش هم خیلی سریع تموم شد. به هر حال سلطان پاپ در دوران خودش بود. روحش شاد

Sunday, June 21, 2009

Black Saturday

شنبه 30 خرداد 1388 ، هنوز هیچی نشده بهش میگن شنبه سیاه

از همون صبح دلم شور می زد که امروز کلی خونریزی میشه. این تکنولوژی و انتقال سریع اطلاعات هم بد کوفتیه به خدا. آقا من اصلا نخواستم. همون کاش سرعت اینترنتم پایین بود و همه سایتها هم فیلتر بود. چه فایده آدم ببینه دختره توی بغل باباش جون بده. باباهه نمی دونست چیکار کنه ، یه عمر جون کنده دختر بزرگ کرده بعد در عرض دو دقیقه دخترش بمیره. اسمش ندا بود. توی فیلم باباش صداش می زد. گلوله به قلبش خورده بوده توی امیرآباد . حالا بین کاربرهای بالاترین پیشنهادی مطرح بود که اسم امیر آباد رو ( کارگر) رو به ندا تغییر بدن ولی مگه همین یکی بود. همین طور کلیپ مرگ و خون بود که میومد روی یو تیوب و فیس بوک از تهران ، شیراز و اصفهان . اینطور که گفته میشه بیشتر تیرها هم به نواحی سر و سینه و گردن اصابت کرده برای همین هم آمار کشته ها اینقدر زیاده. من واقعا نمی دونم چی میشه گفت ، یه مشت آدم بی سلاح رو اینطوری به گلوله بستن فقط از همین وحشی های ذوب شده بر میاد

این کسانی که موبایل می خریدن فکر نمی کردن یه موقع با این موبایلهاشون صحنه هایی رو می گیرن که تاریخ یک کشور رو خواهد ساخت. با همه خفقان اطلاعاتی که توی ایران هست همه خبرگزاریهای دنیا چشمشون به همین موبایلها و فیس بوک و یوتیوب و توییتر هست

حرف از تاریخ ساختن شد. من اصلاً کاری ندارم که این قیام مردم تا چند روز دیگه سرکوب میشه یا تا رسیدن به حقشون ادامه پیدا می کنه ولی مطمئنم که اثر خودش رو تا همینجا گذاشته
همه دنیا یک ملت متمدن رو دیدن که خیلی آروم و با سکوت و نظم کامل توی خیابونها حرکت کرد و فقط خواست به حقش برسه و بعد از اون باز همه دنیا دیدن که حکومت چه بر سرشون آورد. اینها از حافظه مردمان دنیا پاک نمیشه، تاریخ هم این روزها رو فراموش نمی کنه
دوستای خارجیمون اینجا مثل ما اخبار رو دنبال می کنند و سعی می کنند که انرژی مثبت بدن
سی ان ان گزارش کرده که 19 نفر کشته شدن و البته عدد غیر رسمی کشته شدگان به 150 نفر هم می رسه. اخبار غیر رسمی دیگه هم خبر از وجود 58 کشته در بیمارستانها میده

نکته تأسف آور دیگه اینه که این آقایون از مجروحان هم نمی گذرن و به نوعی سعی می کنند که مجروحان رو به بیمارستانهای نظامی منتقل کنند. حتی مردم به آمبولانس ها اطمینان ندارن و سعی می کنند که مجروحان رو با ماشین شخصی به بیمارستان برسونن. با دیدن این اوضاع بود که سفارت خیلی از کشورها مثل بریتانیا ، ایرلند ، هلند ، سویس، آلمان ، پرتغال ، استرالیا و خیلیای دیگه اعلام کنن که مجروحان رو می پذیرن. بعدش هم خبر اومد که بسیجیها برای جلوگیری از این وقوع این قضیه جلوی همه این سفارتخونه ها ایست گذاشتن. من فقط می تونم بگم شرم آوره

دیگه فقط باید دعا کرد که خون کمتری ریخته بشه . اصلا یکی بیاد آمار بگیره ببینه توی تاریخ هیچ کشوری اینقدر خونریزی بر سر حکومت شده یا نه. الان که این، 10 سال پیش 18 تیر بود، قبل از اون قتلهای زنجیره ای، قبلترش کشتار های دهه 60، کشته شدگان جنگ با عراق و انقلاب 57. باز قبل از اون قیامهای سال 42 و کودتای مرداد 32 و جنگ با متفقین و قبل از اون هم که دوران قاجار بوده که خودش فکر کنم یه رکورده. یه نمونش همون قضایای مشروطه

خلاصه امیدوارم یکشنبه آرومی داشته باشیم
پی نوشت: اولین ساعاتی که ویدئوی ندا پخش شد اعلام شد که اون مرد سپید موی پدرش بوده اما بعد از اون اعلام شده که اون فرد استاد موسیقیش بوده

Saturday, June 20, 2009

Bloody Freedom...

دیروز نماز جمعه تهران برگزار شد و همونطور که پیشبینی هم می شد ، خامنه ای به دفاع از نتیجه انتخابات و احمدی نژاد پرداخت و خواستار پایان دادن به اعتراضات خیابانی مردم شد و در پایان تهدید کرد که اگر کاندیداهای معترض به اعتراضات خود پایان ندهند مسئولیت عواقب اتفاقاتی که ممکن است پیش بیاید با آنان است و تهدید دیگرش نیز این بود که بار دیگر به صحنه خواهد امد و حقایقی دیگر را با مردم در میان خواهد گذاشت
نماز جمعه دیروز بیشتر شبیه نمایشی بود که تماشاگرانش برای تشویق افراد حاضر در سن کارگردانی شده اند. در پایان جمله هایی خاص ابتدا فردی که گویا مسئول شعار دادن بود شروع به شعار دادن می کرد و پس از وی سایر شرکت کنندگان همان شعارهای تکراری تمام این سالها را تکرار می کردند. آنها خوب می دانستند که کجا بخندند و کجا گریه کنند. شعاردادنها بسیار بیش از حد معمول بود و میشه گفت که می خواستند با این کار ازطرفی حمایت از رهبرشان را نشان دهند و از طرف دیگر به رقبا و مخالفان خود اعلام جنگ نمایند. سناریو همون سناریوی سخنرانی بعد از 18 تیر 1378 بود. صحبت با امام زمان و اشک و شعارهای آنچنانی . اون سال در عرض چند روز اعتراضها سرکوب شدن

به هر حال از سران قدرت گرفته تا مردم ، مملکت دو دسته شده . در واقع جنگ قدرتی داخلی هست که مردم بیگناه هم بازیگرانش هستن و اینطور که پیش میره بیشترین ضرر رو هم همونها خواهند دید
با توجه به اینکه رهبری از موضع خودش عقب نرفت و حتی شنیده شده که موسوی رو تهدید به تبعید هم کرده باید دید کدوم یکی از این اتفاقات می تونه بیوفته

موسوی و کروبی به حرف رهبر گوش بدن و کنار بکشن که با بیانیه کروبی احتمالش نزدیک به صفره. کروبی حتی این دوران رو با دوران شاه مقایسه کرده و گفته شاه هم به تظاهرات تبریز می گفت نیروهای خارجی و بی بی سی رو عامل انقلاب می دونست

مردم به اعتراضات خودشون ادامه بدن. گزارشهایی که از تهران به گوش می رسه نشون میده که شعارهای دیشب بلند تر از شبهای قبل بوده. در صورت تداوم اعتراضات هفته خونینی رو خواهیم دید. چیزی که من اصلا اعصابش رو ندارم و تا همین جا هم یکی دو تا کلیپ کشته شدن مردم رو دیدم خیلی داغون کننده بود

شورای نگهبان تقلب رو قبول کنه و انتخابات رو باطل کنه . خیلی عجیبه همچین اتفاقی رخ بده چون که شورای نگهبان و رهبری و دولت فعلی همه از یک گروه هستند. به نظر من این اتفاق تنها در حالی میوفته که راهکارهای خشونت آمیز برای خوابوندن صدای مردم جواب نده

شورای نگهبان کمی در نتایج تغییر بده اما برآیندش فرقی نکنه، که این یکی که احتمالش هم زیاده کمکی به بهبود اوضاع نمی کنه

البته دستگیری یا تبعید یا حتی کشتن کاندیداهای معترض هم در جای خودش قابل پیش بینی هست اما اینها احتمالا آتش مردم رو شعله ور تر می کنه. اگه هیچ کدوم از این راهها جواب نده راه دیگه استعفای محموده یا شاید هم یه ترور مصلحتی

و اما باید دید که هاشمی کی وارد بازی میشه. خیلیها منتظرن که از نقش خودش در خبرگان استفاده کنه

اگه این قضایا طولانی تر بشه احتمال دخالت مستقیم سازمانهای بین المللی هم میره

یک هفته از انتخابات گذشته و ایران تیتر اول همه دنیا بوده و اینترنت نقش مهمی در خبر رسانی ایفا کرده. توییتر از سی ان ان جلو افتاده و گوگل و فیس بوک تصمیم گرفتن خیلی سریع خودشون رو به زبان فارسی و مترجم فارسی مجهز کنن. کاری که گوگل به صورت مقدماتی انجامش داده

اما چیزی که از همه اینها مهمتره جون مردمیه که توی اون کشور هستن و به عقیده من بازیچه دست سیاسیون شدن . البته آزادی حقشونه و این هم قابل تحسینه که برای حقشون از هر چیزی می گذرن ولی آیا تضمینی هم هست برای اینکه دوباره یکی آزادیشون رو ندزده

Friday, June 19, 2009

BBC

به نظر من این روزها روزهایی تاریخ ساز برای آینده ایران هستن . وقایع مهم روزهای قبل با فوتبال شروع میشه

شاید هیچکس فکرش رو نمی کرد که حذف ایران و نرسیدنش به جام جهانی فوتبال 2010 اینقدر بی سر و صدا باشه و کسی خیلی روش مانور نده. اینقدر حواس همه به اوضاع ایران معطوفه که کسی حوصله فوتبال ایران رو نداره. نکته ای که بیشتر از نتیجه و خود بازی جلب توجه می کرد استفاده از مچ بند سبز توسط بعضی از بازیکنها بود. مهدوی کیا ، کریمی، نکونام ، نصرتی ، شجاعی و کعبی رو یادمه که این کار رو کرده بودن و البته نیمه دوم دستور داده شد که بدون مچ بند بیان ولی همون یک نیمه کار خودش رو کرد. حالا اینکه با اینها برخورد بشه یا نه رو باید صبر کرد و خبرهای روزهای آینده رو پیگیری کرد
حوصله اینکه بحث کنم که چی شد که حذف شدیم رو ندارم مهمترینش نداشتن بازیکن در سطح ملیه و بعدش هم مدیریت

جریانات داخل هم به آرومی پیش رفته و مردم آرام و با سکوت توی خیابونها بودن

پریشب یک اتفاق عجیب توی تلویزیون افتاد و اون صحبتهای آقای حداد عادل بود. داشت در مورد تلویزیون بی بی سی صحبت می کرد و طبق معمول اونها رو مسئول نا آرامی در ایران می دونست و بعد شاره کرد که بهاییان بی بی سی رو اداره می کنند و از این راه از ایران انتقام می گیرند و در واقع اسم این شبکه هست
Bahai Broadcasting Company
در نگاه اول این حرف اینقدر به نظر احمقانه میاد که آدم حتی دوست نداره که جوابی بهش بده. این آقای حداد عادل در حالی بهائیان رو دست نشانده انگلیس می دونه که
رهبران بهائیان در ایران به جرم ارتباط یا به زعم اونها جاسوسی برای اسرائیل در زندان هستند و در مقاطع مختلف تاریخی اتهام وابستگی به روسیه وا مریکا رو هم به دوش می کشند. آقای مبدع کش لقمه که چند دقیقه قبلش خطاب به نامزدهای معترض انتخابات پیام آرامش می داد و از اونها می خواست بدون سند و مدرک اتهامی رو متوجه مسئولین انتخابات نکنند خودش برای این اتهامی که به بهاییان زد سندی رو نشون نداد. البته بیش از 166 سال هست که دشمنان امر نتونستند سندی رو در مورد ادعاهایی که میکنند ارائه دهند و همین نشاندهنده پوچ بودن ادعاهاشون هست
همچنین باید اضافه کرد که بهاییان اگر همچین شبکه تلویزیونی وسیعی داشتند آیا نمی بایست حداقل کمی از برنامه های اون رو به دین و آئین خودشون اختصاص بدن و دینشون رو تبلیغ کنند. شما که خود بهتر می دونی که رسانه نقش مهمی رو در تبلیغ یک عقیده می تونه ایفا کنه
راستی چی شد که بی بی سی بد شد؟ سالهای 56 و 57 رو به یاد بیار آقای حدادعادل و کمک بی حد و حصر رادیو بی بی سی در رسوندن پیام از نوفل لوشاتو به تهران. اتفاقاً الان هم خیلی سعی می کنه بی طرفانه به اوضاع ایران نگاه کنه و گاهی حرفهای مجریان این شبکه من رو یاد همون گویندگان صداوسیمای ایران میندازه. پس بیخود شلوعش نکن و باز تا تقی به توقی خورد پای بهاییان رو وسط نکش ، تو بهتره بری توی همون فرهنگستان و لغتهای بی معنی سر هم کنی

نکته دیگه ای که اینروزها خیلی توی ذوق می زنه موضعگیری رژیم و کارشناسان سیاسی رژیم هست در قبال صحبتها و نظرات کشورهای غربی در مورد تحولات اخیر ایران. لاریجانی رئیس مجلس خطاب به امریکا و دیگر دول غربی گفت که بهتره ساکت باشند و به امور و مشکلات خودشون بپردازند و به ایران کاری نداشته باشند. این در حالی بود که اوباما تا به حال هیچ صحبت مداخله جویانه ای رو در مورد اتفاقات اخیر نکرده به طوریکه سناتورهای جمهوریخواه بهش اعتراض کردن. بوباما و وزیر خارجش کلینتون تنها ابراز نگرانی کردن نسبت به برخورد شدید با مردم ولی نظر دادن در مورد صحت انتخابات و بقیه موارد رو به بررسی بیشتر اوضاع موکول کردن و حتی اعلام کردن که خود مردم ایران باید سرنوشت آینده کشورشون رو تعیین کنند. کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا تقریبا همین مواضع رو داشتن اما در مورد برخورد با مردم موضع شدیدتری رو اتخاذ کردن اما هیچکدوم در مورد اینکه انتخابات صحت داشته یا تقلب درش انجام شده نظری رو اعلام نکردن
اما همه موارد فوق در رسانه های دولتی ایران کاملا برعکس جلوه داده میشه و نقل قولهایی از اوباما شد که در هیچ خبرگزاری به جز تلویزیون ایران پیدا نمیشه و بعد بر اساس همین دروغها کارشناسهاشون همه اتفاقات روزهای اخیر رو به خارج نسبت می دن و همون حرفهایی که 30 ساله داریم می شنویم. گویا این آقایون کاملا یک بعدی هستند و حرف دیگه ای بلد نیستند و بقیه هر چی که بگن اینها همون که خودشون می خوان رو می شنوند تا بر اساس همون تفسیرهای همیشگی خودشون رو به خورد مخاطبانشون بدن
در هر حال چهارشنبه و پنجشنبه ایران به همین منوال گذشت همه منتظر بودن تا ببینن آقای خامنه ای در نماز جمعه تهران چه مواردی رو بیان می کنه که بررسی اون می مونه برای پست بعدی

Tuesday, June 16, 2009

Iran on Fire!

دو سه روز گذشته ایران همچنان نا آروم بوده، یکشنبه دولت جشن پیروزی گرفت و با پوشش خبری و تبلیغات وسیع سعی کرد تا خودش رو به دنیا مشروع نشون بده اما دیروز در حالیکه وزارت کشور مجوز راهپیمایی نداده بود جمعیت عظیمی در تهران به راهپیمایی رفتن و موسوی و کروبی و خاتمی ها و ابطحی و کرباسچی هم در قسمتهای مختلف با مردم صحبت کردن

این گردهمایی که طولش از میدون امام حسین تا میدان آزادی و از اونطرف هم تا آریاشهر بوده و عرضش هم گویا همه خیابونهای اطراف رو پر کرده بوده در شرایطی رخ داد که رسانه ها نمی تونستن پوشش خبری خوبی رو بهش بدن، مجوز نداشته و تحت کنترل نیروی انتظامی بوده
شعارهای دیروز خیلیهاش پاسخی بود به صحبتهای احمدی نژاد که مردم معترض رو خس و خاشاک خونده بود. به هر حال این که مردم کدوم طرف هستن و حکومت کدوم طرف کاملا مشخصه. یکی می گفت الان ایران دو تا رئیس جمهور داره که پر بیراه هم نمیگفت . درحقیقت میشه گفت مردم ایران مثل حکومتش الان دو تکه شدن که این قضیه ریشه ای خیلی قویتر از این چند روزه داره و برای پرداختن بهش باید تاریخ این 30 سال رو مرور کرد

علاوه بر شهرهای ایران اعتراض ایرانیها در اکثر شهرهای دنیا جلوی سفارتخانه های ایران ادامه داره

نکته منفی و خیلی منفی این اتفاقها شلیک به سوی مردمه که دیروز اتفاق افتاد و فقط در میدان آزادی بین 7 تا 10 نفر کشته شدن. جالبه که رسانه های حکومتی از اجتماع میلیونی دیروز مردم به اغتشاش اراذل و اوباش نام بردند و استاندار تهران هم گفته هواداران موسوی باعث آزار مردم شدند. به هر حال هر طرف گروه طرفدار خودش رو مردم می دونه اما حقیقت نیاز به توضیح نداره

سرکوب دانشجوها در دانشگاههای سراسر ایران ادامه داره و خبر استعفای روسای دانشگاه ها و اساتید هم به گوش می رسه

خامنه ای که خیلی زود و شتابزده روز شنبه به احمدی نژاد تبریک گفت و به نوعی صحت انتخابات رو تأیید کرد دیروز به نوعی عقب نشینی کرد و به شورای نگهبان دستور بررسی اعتراضات نامزدها رو داد. البته اینکار از لحاظ قانونی نیاز به دستور رهبر نداره و قانوناً شورای نگهبان بعد از اعلام آرا و بررسی اعتراضات احتمالی وظیفه داره ظرف 10 روز صحت یا عدم صحت انتخابات رو به مردم اعلام کنه اما به هر حال این عمل به نوعی در راستای ارام کردن مردم و کاندیداهای معترض ژستی سیاسی تلقی میشه. از طرف دیگه دوره های گذشته نشون داده که شورای نگهبان که اعضاش خودشون از حامیان دولت فعلی هستن به ضرر این دولت رایی رو صادر نمی کنند و خود موسوی هم اعلام کرده که امیدی به شورای نگهبان نیست چون در واقع یکی از بانیان تقلب قراره در مورد تقلب در انتخابات قضاوت کنه

اما کشورهای دنیا هم این اتفاقات رو کاملا تحت نظر گرفتن و بسیاری از اونها اظهار نظر در مورد رسمیت شناختن و قبول مجدد احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران رو به بررسی بیشتر شرایط موجود در ایران موکول کردن. امریکا، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، کانادا، فرانسه، آلمان ، ایتالیا و بریتانیا هر کدوم به نوعی نگرانی خودشون رو از سرکوب مردم در ایران ابراز کردن و خواستار توجه به خواسته مردم در انتخابات شدند

در هر صورت اقبال مردم به موسوی هست و دیگه باید دید خودش تا چه حد عرضه استفاده از این نیرو رو داره. 30 سال پیش خمینی یه همچین موجی رو پشت خودش داشت و به قول خودش به پشتیبانی اون توی دهن دولت زد

التهابات هنوز ادامه داره و باید دید روزهای آینده چه اتفاقهایی میوفته. برای من که نه موسوی و نه احمدی نژاد و نه هیچکدوم دیگه این آقایان رو قبول ندارم خیلی فرق نمیکنه اما چیزی که مهمه این هست که مردم در هر صورت یک انتخابی کردن و این نهایت گستاخی هست که گروهی 30 سال فریاد اسلام و آزادی و عدالت و ارزش ملت رو سر بدن ولی اینگونه به رأی مردم دهن کجی کنند و بدتر از اون اونها رو به خاک و خون بکشند

Saturday, June 13, 2009

The morning after!

روزهای عجیبیه در تاریخ ایران. تقلب در انتخابات اتفاق افتاد و محمود رسماً 4 سال دیگه موندنی شد. رهبر پیام داد و تبریک گفت و به بقیه هم گفت که آروم باشن اما تنها کاندیدایی که حرف گوش کن بوده رضایی بوده و اون دو تای دیگه اعلامیه دادن که تقلب بوده

از صبح تا همین الان هم تهران شلوغه، از میرداماد تا ونک و ولیعصر و فاطمی و انقلاب همه جا مردم ریختن بیرون و آزادی رو طلب می کنن. یوتیوب و فیس بوک پر شده از کلیپها و عکسهای تظاهرات امروز. واکنش دولت چیه؟ فیلتر کردن دوباره سایتها! بیشتر شبیه طنز هست این فیلترینگ

کاری نداریم کی خوبه و کی بد ؟ توی این هفته آخر خیلیها که تا حالا رأی نداده بودن رفتن و رأی دادن ، بسیاری از اونها با خود من بحث کردن و متهمم کردن به خودخواهی و یکدندگی و بی خیالی و هزار تا چیز دیگه که چرا رأی نمی دم ، هر کدوم ما دلیل خودمون رو داشتیم برای رأی دادن و ندادن ولی الان خیلی از همونها ناراحت و پشیمونن از اینکه رأیشون به نام فرد دیگه ای همون که سر نخواستنش رفتن و رأی دادن خونده شده. توی بالاترین یکی لینک داده بود که برگه انتخابات شناسنامم رو پاره می کنم و آتش می زنم تا دیگه این اشتباه رو نکنم

بعله از دیشب تا حالا کار من شده سر زدن به سایتها و خبرگرفتن از اینکه اونجا چه خبره، شاید همین که نیستی اونجا بیشتر کنجکاوت میکنه که ببینی چی به چیه

اما اینکه تقلب بوده خیلی واضحه. کاری به سوتی های وزارت کشور و ستاد انتخابات موقع اعلام نتایج ندارم چرا که همه جا پر شده اما یه نگاه به جامعه ایران نشون میده که آیا واقعا 24 میلیون نفر به احمدی ژاد رای دادن یا نه

سال 76 وقتی خاتمی با اون تعداد رای برنده شد رو یادتون بیاد و خوشحالی و شور هیجان مردم در روز پس از انتخابات
اگر آمار آقایان صحیح باشه و 24 میلیون به ایشون رأی دادن پس کجاست اون اشتیاق بعد از پیروزی؟ موتور سوارهای بسیجی که همیشه چه هنگام برد و چه هنگام باخت توی خیابونها بوق می زدن پس این چه پیروزی یا به زعم خامنه ای چه جشنی هست که مردم ریختن بیرون و اعتراض می کنن؟ پس کجان اون 24 میلیون که پیروزیشون رو جشن بگیرن؟ من فکر نمی کنم دلیل از این بالاتر باشه که آمار ساختگیه

خوب تا الان که پیش بینیم درست از آب دراومده و نا آرامی بعد از انتخابات وجود داره، تازه خیلیها منتظرن ببینن که موسوی و کروبی وخاتمی و هاشمی چه می کنن برای صیانت از آراشون از طرف دیگه هم بگیر و ببند بیداد میکنه و همین الان اعلام شد کل حزب مشارکت رو که یه حزب قانونی بود رو بازداشت کردن
تا آروم شدن اوضاع این وضعیت ادامه خواهد داشت و حکومت مطمئناً هر کاری می کنه تا مردم برن به خونه هاشون و همه چی عادی بشه. اول از همه پیام احمدی نژاد بود که علاوه بر حرفهای همیشگیش و تهدیدهاش یه حرف تازه هم زد و دست همکاری داد به همه گروهها برای ساختن ایران
بعضیها عقیده دارن که این اوضاع به جاهای باریکی کشونده میشه . به هر حال رژیم نشون داد که مردم براش جز سیاهی لشکر نیستن و الان دیگه مردم این رو کاملاً درک کردن . یه همچین تقلبی با این آمار عجیب از هر دولتی بر نمیاد

به هر حال روزهای آینده حوادث زیادی رو به همراه خواهد داشت. یا کاندیداهای باخته و حامی هاشون کوتاه میان و آروم می گیرن و از مردم می خوان که بی خیال شن یا جنگ قدرت کاملاً علنی میشه
من که فکر می کنم نهایتاً شلوغیهایی در حد 18 تیر اتفاق میوفته و بعدش اوضاع کنترل میشه، یه عدهای هم دستگیر میشن و شاید عده ای هم از ایران فرار کنن و سید علی و محمود هم به خوبی و خوشی 4 سال دیگه مملکت رو با هم تقسیم کنن اما تاریخ این روزها رو از یاد نمی بره و این شکافی که امروز نظام بین خودش و مردم ایجاد کرد درآینده نزدیک یقش رو می گیره
یادمه توی درس تاریخ راهنمایی بهمون یاد دادن که دلیل اصلی انقراض سلسله ها ایجاد فاصله بین حاکمیت و مردم بوده به همراه فساد حاکمان ، شبیه همین روزهای ایرانمونه

اما اگه مردم بخوان همین الان کار رو تموم کنن باید یه مدت طولانی به این اعتراضات و تظاهراتشون ادامه بدن تا دخالت سازمانهای بین المللی و انجام رای گیری دوباره یا رفراندوم . اتفاقی شبیه اکراین و انقلاب نارنجی که اتفاقا اینها هم خیلی ازش وحشت دارن . تا امروز کانادا ابراز نگرانی کرده از احتمال تقلب در انتخابات، امریکا گفته اوضاع رو زیر نظر داره و اظهار نظری نکرده و اسرائیل هم داره با دمش گردو میشکنه چرا که بهانه فشار حمله به ایران رو برای چهار سال دیگه آماده می بینه
باید صبر کرد و دید چی میشه

Thursday, June 11, 2009

Election and us!

از ساعاتی دیگه توی ایران انتخابات ریاست جمهوری شروع میشه و قراره از بین 4 تا کاندیدای تایید صلاحیت شده یکی انتخاب بشه. خوب تا اینجای قضیه هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده تا بوده همین بوده یه عده زیادی ثبت نام می کردن بعد یه جمع 12 نفره متشکل از 6 حقوقدان و 6 فقیه به اسم شورای نگهبان مشخص می کردن که از بین اینها کیا صلاحیت دارند که بشن نامزد انتخابات

تبلیغات این انتخابات 3 هفته هست که شروع شده و توی این مدت مثل همیشه آزادیهای اجتماعی بیشتر از قبل شده. از چند ماه قبل از انتخابات فیلتر سایتهای یو تیوب و فیس بوک برداشته شد. مثل همه سالهای قبل که موقع انتخابات گیر حکومت ( که همیشه به هر چیز ممکن گیر میده و خودش رو محق می دونه که مثلا بگه چکمه ات نباید بیاد روی شلوارت) کمتر شده

البته این تبلیغات به طور رسمی 3 هفته بوده اما غیر رسمیش از خیلی وقت پیش شروع شده

آقای محمود احمدی نژاد تبلیغاتش رو از همون لحظه ای که رئیس جمهور شد آغاز کرد و به جرأت میشه گفت مهمترین کاری که با جدیت در طول این چهار سال انجام داد تبلیغات برای دوره دوم ریاستش بر دولت بود مثل سفرهای استانی که به زعم من سفرهای انتخاباتی بود ، یا همه حرفها و ادعاهایی که داشت
آقای مهدی کروبی هم از همون زمان یعنی بعد از اینکه از اون خواب معروف بیدار شد و فهمید توی انتخابات شکست خورده کارش رو شروع کرد، اول از همه مقامهای حکومتی خودش استعفا داد و بعد یه حزب تشکیل داد و یه روزنامه و در تمام این مدت تلاش کرد که پیروز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بشه

آقای محسن رضایی رو به یاد ندارم چه موقع اعلام کرد، توی این چهار سال ازش کنار لاریجانی و قالیباف به عنوان آلترناتیوهای اصولگرایان به جای احمدی نژاد نام
برده می شد و خودش هم سعی داشت که یک دولت ائتلافی با این افراد تشکیل بده اما نشد و خودش به تنهایی وارد این عرصه شد

آقای میرحسین موسوی تا اخرین لحظه تردید داشت که نامزد بشه یا نه و قرار بود بین او و خاتمی یکی کاندید بشه، اینقدر ناز کرد که خاتمی حوصلش سر رفت و نامزد
شد و طولی نکشید که ایشون بر خلاف توافقش اعلام کاندیداتوری کرد و آقای ابطحی رو از خودش رنجوند طوری که ابطحی یار خاتمی با اینکه خاتمی از موسوی حمایت کرد و به نفع اون انصراف داد، رفت توی تیم کروبی

اما در این سه هفته اتفاقهای جالبی افتاد
موج سبز طرفداران موسوی که در بین گروهی یاد آور انقلاب مخملی نارنجی اکراین بود و حتی سپاه هم نسبت بهش واکنش نشون داد
وعده های انتخابی کروبی مثل تغییر قانون اساسی و حذف اجبار از روی حجاب و وعده های دیگه که خیلیها اعتقاد دارن در همین حد شعار و حرف باقی خواهد موند حتی اگه کروبی وارد سعدآباد بشه. اینبار قول داده که نخوابه و مراقب باشه که حقش رو نخورن
از همه جالبتر مناظره ها بود که همه تا اونجایی که می تونستن آبروی هم رو بردن و همدیگر رو رسوا کردن و کلاً کسانی که جون سالم به در بردن و کسی علیهشون حرف نزد خمینی و خامنه ای بودن. خوب حالا ببینید چه مملکت گل و بلبلیه که ادعای اسلامیت داره و همه حاکمانش دزد و دروغگو هستند
جنگ قدرت بین هاشمی و خامنه ای با نامه هاشمی به خامنه ای و سکوت او به مرحله تازه ای رسیده و این قضیه می تونه در آینده نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سیاسی کشور ایفا کنه
فضای باز این روزها باعث شد که جوونها تا می تونن عقده های زندگی در زیر فشار گشت ارشاد و ... رو خالی کنن و هر شعاری که می خوان بدن و هر جور که می خوان تیپ بزنن و توی خیابون برقصن
کلا توی ایران جوونها چند بار به این آزادی می رسن: وقتی که یه پیروزی مهم فوتبالی مثل رفتن به جام جهانی نصیبمون میشه و انتخابات رئیس جمهوری. ایندفعه گویا سنگ تموم گذاشتن و یو تیوب پر از کلیپهای این چند شب هست. وجود مناظره های زنده هم به این حال و هوا بیشتر کمک کرد و سوتی های کاندیداها شعار روز بعد اجتماعات بوده مثل چیز چیز و بگم بگم و ننه جون وغیره
همچین فضایی رو بگذارید در کنار خفقان این سالها و دو موج سبز و سفید . کاملا برای یه جوون ایرونی وسوسه کنندس که بره و شرکت کنه و خیلی هم افتخار کنه که در سرنوشت کشورش نقش مؤثری رو بازی کرده

اما در این میون یه اقلیتی هست به نام جامعه بهائیان ایران که اجازه رای دادن داره اما باید خیلی مسائل دیگه رو رعایت کنه. اسیر جو سیاسی این روزهای ایران نشدن کار خیلی سختیه. مخصوصاً وقتیکه شعارهای خیلی خوشحال کننده ای هم به گوش برسهخوب همه اینها خیلی خوبه اصلا هر فردی حق داره و مجازه که از حق رأیش استفاده کنه اما به چه نحوی و به چه قیمتی؟
چیزی که من توی این 30 سال زندگی فهمیدم اینه که می تونم رأیم رو بندازم توی صندوق اما به عنوان یک فرد نه به عنوان نماینده یک جامعه. این فرد قاعدتاً یادش هست که نباید توی جار و جنجال تبلیغاتی و پروپاگاندها نقش داشته باشه
نه تنها اعتقاداتم بلکه تاریخ جهان به من آموخته اسیر احزاب سیاسی شدن نه عاقبت خوشی برای من داره و نه برای جامعه مظلومم. به نظر من خیلی هم خوبه که یک جوون از اتفاقات کشور و حتی دنیا با خبر بشه و دربارشون حتی فکر کنه و تحلیل داشته باشه اما در کنار اینها باید حواسش باشه که طرفداری و حمایت از حزب و گروه خاصی نکنه . خطر این قضیه طوری هست که می تونه خیلی راحت جامعه رو تجزیه کنه و برای همین هست که اینقدر بر عدم مداخله در سیاست و عدم عضویت در احزاب توصیه و امر اکید شده و جزو واجبات قرار گرفته در حالیکه شرکت در ضیافت همچین رتبه ای نداره و واجب نیست
به خاطر اینه که من نمی تونم ببینم دوستانی خیلی راحت اقدام به تبلیغ برای فردی خاص می کنن به این امید که اون فرد با برنامه هاش بتونه به عنوان رئیس جمهور رژیم جمهوری اسلامی ایران حقوق از دست رفته جامعه رو بهشون بده
هنوز هم توی ایران بخوان به کسی جرمی رو نسبت بدن ، یکیش صیهونیسته و دیگری بهایی. همین هفته پیش بود که مخالفان موسوی در جهت تخریب وی اعلام کردند که بهائیان طرفدار موسوی هستند
نمونه های زیادی در این 30 سال دیده شده مثل هویدا و در این اواخر دختر شیرین عبادی که همیشه هم افراد این موضوع رو فوراً و بعضی هم به شدت تکذیب کردند
با این قضایا آیا ما باید طوری عمل کنیم که مدرک به دست دشمنان امر بدیم که به راحتی جامعه را طرفدار یه جریان سیاسی بنامند. آن هم فردی که خود یکی از مسببان مشکلهای جامعه در دهه 60 شمسی در ایران بوده یا حداقل در مقابل جنایتهای آن دوران علیه احبا سکوت کرده بوده و بعد از آن هم به هیچ عنوان ابراز پشیمانی از آن دوران نکرده
بقیه نامزدها هم فرق چندانی در این زمینه ندارند.تابناک ( بازتاب سابق) وبسایت منتسب به محسن رضایی بعد از کیهان همواره بیشترین حمله ها رو به دیانت بهایی و پیروانش کرده
احمدی نژاد هم که احتیاج به توضیح نداره که خاطرات اوایل انقلاب رو زنده کرده آقای کروبی هم گویا گفته که همه باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند اما مشاورش آقای مهاجرانی در مصاحبه ای رسماً اعلام کرده که در جمهوری اسلامی دیانت بهایی به رسمیت شناخته نخواهد شد. خوب اگر کماکان در قانون اساسی نامی از ما برده نشه چگونه می توان به حقوق شهروندی دست پیدا کردنماینده آقای موسوی هم هنگامی که در جمعی دانشجویی مورد سوال قرار گرفته پس از اینکه تلاشهاش برای بی جواب گذاشتن این سوالات بی فایده بوده جواب داده که این قضیه یک تابو هست و نمی شود به آن پرداخت

با توجه به همه این موارد من شخصاً نمی تونم فردی رو انتخاب کنم که بهش رأی بدم چون نه قرار است این دوستان در راستای جامعه من قدم مثبتی بردارند و نه گذشته آنها من رو قانع می کنه که نه به خاطر جامعه بهایی بلکه به خاطر ایرانی بودن و بهتر شدن وضعیت ایرانیان به یکی از آنها رأی بدم
اعتقاد دارم تفاوت این چهار نفر در حد صدم درصد هست و به طور کلی رئیس جمهور در این اوضاع شلوغ و پر از آقا بالاسر نظام جمهوری اسلامی در بهترین حالت شخص دوم مملکت است و تأثیر چندانی در بهبود اوضاع نخواهد داشت
امیدوارم که اشتباه کنم و فردی که انتخاب میشه منشأ خدمات فراوانی به ایران و ایرانی باشه ولی تاریخ این 30 سال خلافش رو ثابت کرده
در مورد پیش بینی نتیجه انتخابات هم میشه گفت که شانس موسوی بیشتره با اینکه تیم اطراف کروبی به نوعی قوی تر و اجرایی تر هست اما اگه تقلبی صورت نگیره به نظر من در همون مرحله اول موسوی برنده میشه البته هر دو طرف هم تهدید کردن ، از طرفی نامه هاشمی و صحبتهای کروبی زمینه نا آرامی مردمی در صورت انتخاب احمدی نژاد رو فراهم کرده و از طرف دیگه فرماندهان سپاه هشدار مقابله با انقلاب مخملی سبز رو در صورت انتخاب موسوی دادند. ظاهراً این التهابات با پاین یافتن انتخابات تموم نمیشه مگر اینکه خامنه ای وارد عمل بشه و گروه ها رو آروم کنه

امیدوارم که ایران بالاخره به اون عظمتش برگرده و ما هم رسمیت رو به دست بیاریم همین استقامت یکسال اخیر باعث شد امر بیش از پیش در ایران و جهان شناخته بشه. نامه ما شرمساریم و یا شعار بهایی بهایی حمایتت می کنیم در خیابانهای تهران و طلب حق تحصیل برای دانشجویان بهایی نشون میده که مردم نه تنها بهاییان رو از خود می دونن بلکه حالا به اونها برای رسیدن به حقوقشون کمک می کنن و طلبشون رو فریاد می زننمن قلباً اعتقاد دارم راه نجات ایران وابسته به اقدام احبا در احیای ایران هست و همین قضیه هم به بدست آوردن رسمیت در ایران کمک خواهد کرد. راه ما سیاسی نیست چون هدفمان خدمت است نه حکومت