Thursday, June 11, 2009

Election and us!

از ساعاتی دیگه توی ایران انتخابات ریاست جمهوری شروع میشه و قراره از بین 4 تا کاندیدای تایید صلاحیت شده یکی انتخاب بشه. خوب تا اینجای قضیه هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده تا بوده همین بوده یه عده زیادی ثبت نام می کردن بعد یه جمع 12 نفره متشکل از 6 حقوقدان و 6 فقیه به اسم شورای نگهبان مشخص می کردن که از بین اینها کیا صلاحیت دارند که بشن نامزد انتخابات

تبلیغات این انتخابات 3 هفته هست که شروع شده و توی این مدت مثل همیشه آزادیهای اجتماعی بیشتر از قبل شده. از چند ماه قبل از انتخابات فیلتر سایتهای یو تیوب و فیس بوک برداشته شد. مثل همه سالهای قبل که موقع انتخابات گیر حکومت ( که همیشه به هر چیز ممکن گیر میده و خودش رو محق می دونه که مثلا بگه چکمه ات نباید بیاد روی شلوارت) کمتر شده

البته این تبلیغات به طور رسمی 3 هفته بوده اما غیر رسمیش از خیلی وقت پیش شروع شده

آقای محمود احمدی نژاد تبلیغاتش رو از همون لحظه ای که رئیس جمهور شد آغاز کرد و به جرأت میشه گفت مهمترین کاری که با جدیت در طول این چهار سال انجام داد تبلیغات برای دوره دوم ریاستش بر دولت بود مثل سفرهای استانی که به زعم من سفرهای انتخاباتی بود ، یا همه حرفها و ادعاهایی که داشت
آقای مهدی کروبی هم از همون زمان یعنی بعد از اینکه از اون خواب معروف بیدار شد و فهمید توی انتخابات شکست خورده کارش رو شروع کرد، اول از همه مقامهای حکومتی خودش استعفا داد و بعد یه حزب تشکیل داد و یه روزنامه و در تمام این مدت تلاش کرد که پیروز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بشه

آقای محسن رضایی رو به یاد ندارم چه موقع اعلام کرد، توی این چهار سال ازش کنار لاریجانی و قالیباف به عنوان آلترناتیوهای اصولگرایان به جای احمدی نژاد نام
برده می شد و خودش هم سعی داشت که یک دولت ائتلافی با این افراد تشکیل بده اما نشد و خودش به تنهایی وارد این عرصه شد

آقای میرحسین موسوی تا اخرین لحظه تردید داشت که نامزد بشه یا نه و قرار بود بین او و خاتمی یکی کاندید بشه، اینقدر ناز کرد که خاتمی حوصلش سر رفت و نامزد
شد و طولی نکشید که ایشون بر خلاف توافقش اعلام کاندیداتوری کرد و آقای ابطحی رو از خودش رنجوند طوری که ابطحی یار خاتمی با اینکه خاتمی از موسوی حمایت کرد و به نفع اون انصراف داد، رفت توی تیم کروبی

اما در این سه هفته اتفاقهای جالبی افتاد
موج سبز طرفداران موسوی که در بین گروهی یاد آور انقلاب مخملی نارنجی اکراین بود و حتی سپاه هم نسبت بهش واکنش نشون داد
وعده های انتخابی کروبی مثل تغییر قانون اساسی و حذف اجبار از روی حجاب و وعده های دیگه که خیلیها اعتقاد دارن در همین حد شعار و حرف باقی خواهد موند حتی اگه کروبی وارد سعدآباد بشه. اینبار قول داده که نخوابه و مراقب باشه که حقش رو نخورن
از همه جالبتر مناظره ها بود که همه تا اونجایی که می تونستن آبروی هم رو بردن و همدیگر رو رسوا کردن و کلاً کسانی که جون سالم به در بردن و کسی علیهشون حرف نزد خمینی و خامنه ای بودن. خوب حالا ببینید چه مملکت گل و بلبلیه که ادعای اسلامیت داره و همه حاکمانش دزد و دروغگو هستند
جنگ قدرت بین هاشمی و خامنه ای با نامه هاشمی به خامنه ای و سکوت او به مرحله تازه ای رسیده و این قضیه می تونه در آینده نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سیاسی کشور ایفا کنه
فضای باز این روزها باعث شد که جوونها تا می تونن عقده های زندگی در زیر فشار گشت ارشاد و ... رو خالی کنن و هر شعاری که می خوان بدن و هر جور که می خوان تیپ بزنن و توی خیابون برقصن
کلا توی ایران جوونها چند بار به این آزادی می رسن: وقتی که یه پیروزی مهم فوتبالی مثل رفتن به جام جهانی نصیبمون میشه و انتخابات رئیس جمهوری. ایندفعه گویا سنگ تموم گذاشتن و یو تیوب پر از کلیپهای این چند شب هست. وجود مناظره های زنده هم به این حال و هوا بیشتر کمک کرد و سوتی های کاندیداها شعار روز بعد اجتماعات بوده مثل چیز چیز و بگم بگم و ننه جون وغیره
همچین فضایی رو بگذارید در کنار خفقان این سالها و دو موج سبز و سفید . کاملا برای یه جوون ایرونی وسوسه کنندس که بره و شرکت کنه و خیلی هم افتخار کنه که در سرنوشت کشورش نقش مؤثری رو بازی کرده

اما در این میون یه اقلیتی هست به نام جامعه بهائیان ایران که اجازه رای دادن داره اما باید خیلی مسائل دیگه رو رعایت کنه. اسیر جو سیاسی این روزهای ایران نشدن کار خیلی سختیه. مخصوصاً وقتیکه شعارهای خیلی خوشحال کننده ای هم به گوش برسهخوب همه اینها خیلی خوبه اصلا هر فردی حق داره و مجازه که از حق رأیش استفاده کنه اما به چه نحوی و به چه قیمتی؟
چیزی که من توی این 30 سال زندگی فهمیدم اینه که می تونم رأیم رو بندازم توی صندوق اما به عنوان یک فرد نه به عنوان نماینده یک جامعه. این فرد قاعدتاً یادش هست که نباید توی جار و جنجال تبلیغاتی و پروپاگاندها نقش داشته باشه
نه تنها اعتقاداتم بلکه تاریخ جهان به من آموخته اسیر احزاب سیاسی شدن نه عاقبت خوشی برای من داره و نه برای جامعه مظلومم. به نظر من خیلی هم خوبه که یک جوون از اتفاقات کشور و حتی دنیا با خبر بشه و دربارشون حتی فکر کنه و تحلیل داشته باشه اما در کنار اینها باید حواسش باشه که طرفداری و حمایت از حزب و گروه خاصی نکنه . خطر این قضیه طوری هست که می تونه خیلی راحت جامعه رو تجزیه کنه و برای همین هست که اینقدر بر عدم مداخله در سیاست و عدم عضویت در احزاب توصیه و امر اکید شده و جزو واجبات قرار گرفته در حالیکه شرکت در ضیافت همچین رتبه ای نداره و واجب نیست
به خاطر اینه که من نمی تونم ببینم دوستانی خیلی راحت اقدام به تبلیغ برای فردی خاص می کنن به این امید که اون فرد با برنامه هاش بتونه به عنوان رئیس جمهور رژیم جمهوری اسلامی ایران حقوق از دست رفته جامعه رو بهشون بده
هنوز هم توی ایران بخوان به کسی جرمی رو نسبت بدن ، یکیش صیهونیسته و دیگری بهایی. همین هفته پیش بود که مخالفان موسوی در جهت تخریب وی اعلام کردند که بهائیان طرفدار موسوی هستند
نمونه های زیادی در این 30 سال دیده شده مثل هویدا و در این اواخر دختر شیرین عبادی که همیشه هم افراد این موضوع رو فوراً و بعضی هم به شدت تکذیب کردند
با این قضایا آیا ما باید طوری عمل کنیم که مدرک به دست دشمنان امر بدیم که به راحتی جامعه را طرفدار یه جریان سیاسی بنامند. آن هم فردی که خود یکی از مسببان مشکلهای جامعه در دهه 60 شمسی در ایران بوده یا حداقل در مقابل جنایتهای آن دوران علیه احبا سکوت کرده بوده و بعد از آن هم به هیچ عنوان ابراز پشیمانی از آن دوران نکرده
بقیه نامزدها هم فرق چندانی در این زمینه ندارند.تابناک ( بازتاب سابق) وبسایت منتسب به محسن رضایی بعد از کیهان همواره بیشترین حمله ها رو به دیانت بهایی و پیروانش کرده
احمدی نژاد هم که احتیاج به توضیح نداره که خاطرات اوایل انقلاب رو زنده کرده آقای کروبی هم گویا گفته که همه باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند اما مشاورش آقای مهاجرانی در مصاحبه ای رسماً اعلام کرده که در جمهوری اسلامی دیانت بهایی به رسمیت شناخته نخواهد شد. خوب اگر کماکان در قانون اساسی نامی از ما برده نشه چگونه می توان به حقوق شهروندی دست پیدا کردنماینده آقای موسوی هم هنگامی که در جمعی دانشجویی مورد سوال قرار گرفته پس از اینکه تلاشهاش برای بی جواب گذاشتن این سوالات بی فایده بوده جواب داده که این قضیه یک تابو هست و نمی شود به آن پرداخت

با توجه به همه این موارد من شخصاً نمی تونم فردی رو انتخاب کنم که بهش رأی بدم چون نه قرار است این دوستان در راستای جامعه من قدم مثبتی بردارند و نه گذشته آنها من رو قانع می کنه که نه به خاطر جامعه بهایی بلکه به خاطر ایرانی بودن و بهتر شدن وضعیت ایرانیان به یکی از آنها رأی بدم
اعتقاد دارم تفاوت این چهار نفر در حد صدم درصد هست و به طور کلی رئیس جمهور در این اوضاع شلوغ و پر از آقا بالاسر نظام جمهوری اسلامی در بهترین حالت شخص دوم مملکت است و تأثیر چندانی در بهبود اوضاع نخواهد داشت
امیدوارم که اشتباه کنم و فردی که انتخاب میشه منشأ خدمات فراوانی به ایران و ایرانی باشه ولی تاریخ این 30 سال خلافش رو ثابت کرده
در مورد پیش بینی نتیجه انتخابات هم میشه گفت که شانس موسوی بیشتره با اینکه تیم اطراف کروبی به نوعی قوی تر و اجرایی تر هست اما اگه تقلبی صورت نگیره به نظر من در همون مرحله اول موسوی برنده میشه البته هر دو طرف هم تهدید کردن ، از طرفی نامه هاشمی و صحبتهای کروبی زمینه نا آرامی مردمی در صورت انتخاب احمدی نژاد رو فراهم کرده و از طرف دیگه فرماندهان سپاه هشدار مقابله با انقلاب مخملی سبز رو در صورت انتخاب موسوی دادند. ظاهراً این التهابات با پاین یافتن انتخابات تموم نمیشه مگر اینکه خامنه ای وارد عمل بشه و گروه ها رو آروم کنه

امیدوارم که ایران بالاخره به اون عظمتش برگرده و ما هم رسمیت رو به دست بیاریم همین استقامت یکسال اخیر باعث شد امر بیش از پیش در ایران و جهان شناخته بشه. نامه ما شرمساریم و یا شعار بهایی بهایی حمایتت می کنیم در خیابانهای تهران و طلب حق تحصیل برای دانشجویان بهایی نشون میده که مردم نه تنها بهاییان رو از خود می دونن بلکه حالا به اونها برای رسیدن به حقوقشون کمک می کنن و طلبشون رو فریاد می زننمن قلباً اعتقاد دارم راه نجات ایران وابسته به اقدام احبا در احیای ایران هست و همین قضیه هم به بدست آوردن رسمیت در ایران کمک خواهد کرد. راه ما سیاسی نیست چون هدفمان خدمت است نه حکومت

1 comment:

Unknown said...
This comment has been removed by a blog administrator.