Thursday, January 31, 2008

Invigilators

به حول و قوه الهی این امتحانای این ترم من هم تموم شد البته رسماً دهنم سرویس شد، در تمام سالهای تحصیلم که داره از تعداد موهای سرم بیشتر میشه اینقدر امتحان بهم فشار نیاورده بود. مخصوصاً این آخریه که وقت هم نداشتیم بخونیمش. ولی امتحانی برگزار می کنن این انگلیسیا عین کنکور بود، یک ثانیه هم جا به جا نمیشد و یه مشت ممتحن که همه سن مامان بزرگ بودن و البته خیلی هم خوش اخلاق. کلی هم حواسشون جمع بود که کسی تقلب نکنه حالا من موندم اینجا که باید در 3 ساعت هر چی توی این 4 ماه خوندی رو بنویسی تقلب به چه کارت میاد. دستشویی هم می خواستیم بریم اسکورتمون می کردن . فکر کن داری می ری دستشویی پیرزنه باهات میاد تا دم در ، می خواستم بگم بفرمایین داخل، دم در خوبیت نداره، بعد دیدم نه این از سنش گذشته دیگه کار نمیکنه. خلاصه از سؤالای بعضی اساتید بگذریم، از مدل امتحان گرفتنشون خوشم اومد ،فقط سن این ممتحنا رو یه 20 - 30 سال کم کنن خیلی خوش می گذره. حالا وسط این امتحانا یادم افتاده بود به اون ممتحن خودمون خانم استرس ، که همه از دستش شاکی بودن، نمی دونم هنوز ممتحن هست یا نه، بیچاره با من که خوب بود همیشه ولی داستانی بود اونم برای خودش
خوب برم ببینم در این ایام تعطیل می تونم یه حالی به خودم بدم یا نه

No comments: