Sunday, February 3, 2008

Racism

من یک چیزی کشف کردم که خیلی هم خوب نیستش یعنی اصلا خوب نیست و اون هم اینه که ما ایرانیا در حد زیادی نژادپرستیم و بعد با همه این نژاد پرستی با خودمون هم مشکل داریم. فارسیش میشه اینکه هندیها رو که می گیم اه اه دهاتین ، عربها رو هم که به دلایل مختلف تاریخی دشمنیم باهاشون، چشم بادومیا رو هم که حرفشو نزن، انگلیسیا هم برن بمیرن یه مشت آدم کهنه پرست، امریکاییها هم که بی فرهنگ و تمدنن. تازه به این هم بسنده نمی کنیم که، در ممالک خارجی که باشیم سعی می کنیم با ایرونیای دیگه هم ارتباطمون رو به حداقل برسونیم. حالا چراشو من هنوز نفهمیدم ولی یه حدسایی می تونم بزنم. خیلی برام عجیب بود که همیشه اونایی که خارج بودن می گفتن با ایرونیا کمتر ارتباط داشته باشیم بهتره، همینجا که اومدم هم یکی دوتا از بچه های دانشگاه که ایرانین گفتن ببین حواست خیلی به ایرانیا باشه و باهاشون قاطی نشو ، انگار نه انگار که حالا خودش ایرانیه و منم که ایرانیم پس چرا داری با من حرف می زنی تو که اینجوری می گی. منم برگشتم گفتم که خوب پس حواسم به تو خیلی باشه ؟ اونم گفت نه خودمون رو نمی گم که بقیه رو می گم!!! خلاصه که اگه کشف کردم این قضیه هموطن گریزی دلیلش چی می تونه باشه میام میگم اینجا. ولی در مورد اون قضیه نژاد پرستیه باید یه فکری به حال خودم بکنم چون خیلی ضایع هست ، دوستشونم دارما ولی وقتی می خوام یه نکته منفی در بارشون بگم، مثلاً طرف یه کار احمقانه کرده، فوری می گم خوب هندیه دیگه، یا از این عرب سوسمارخور چه انتظاری داری؟ شاید همون جوکهای ترکی و رشتی و قزوینی هم توی همین دسته باشن ولی عمراً این جوکها رو نمیشه کاریش کرد مگر اینکه چند نسل از من بگذره این ژنش رقیقتر بشه

No comments: