Friday, December 21, 2007

Yalda

امشب شب یلداست و خانواده های ایرونی بلندترین شب سال رو معمولاً با فامیل و آشنا و خلاصه دور هم، سپری می کنن و به رسم معهود آجیل و انار و هندوانه میل می کنن و تفألی به حافظ می زنن و اینجوری خوش می گذرونن. این شب یلدا و کلاً یک سری از مراسم سنتی ایرانی کنار بقیه خوبیهایی که داره این حسن جمع کردن اعضای خانواده دور هم رو هم داره. مخصوصا این روزها که هر کسی سرش توی کار خودشه و اعضای یک خانواده خیلی وقتا از هم دورن گرچه زیر یک سقف زندگی می کنن.

ما که این گوشه دنیا تک و تنها می شینیم و درسمون رو می خونیم و البته آجیل هم می خوریم ولی حوصله خرید هنوانه و انار رو نداریم . همین یک کارم مونده بشینم انار دون کنم برای خودم. خوب امسال هم که من نیستم اونجا و مسلماً جایمان بسی خالیست و حالا کی می خواد براتون فال بگیره و نیتتون رو هم بپرسه و بگه اگه نیت رو نگین معنی فال رو نمیتونم بگم؟؟؟

این شب یلدا کلی خاطره های جالب دیگه هم برای من داره، یادش به خیر، اون سالها که یکی دو شب مونده به شب یلدا ، یه جشن می گرفتیم توی منطقه و حسابی هم خوش می گذشت. هنوز کلی از بچه ها بودن و مجبور بودیم 3 جا بگیریم برای برنامه. از همه با حالتر اون چونه زدناش بود برای اجازه گرفتن و اون آقاهه که فوری عصبانی می شد و در عرض 3 ثانیه کل صورتش سرخ می شد : از کلیسای من برو بیرون!

البته این بلند ترین شب سال به نظرم اینجا خیلی با معنی تر از ایران باشه آخه اینجا همش شبه. کلاً اینجا خورشید خانومش خیلی با ملت حال نمی کنه برای همین اگه ابرها اجازه بدن یه 7-8 ساعت خودش رو نشون می ده . مثلاً امروز بر اساس اطلاعات سایت یاهو طلوع آفتاب به افق لندن ساعت 8:04 صبحه و غروبش هم 3:53 بعد از ظهر. یعنی کمتر از 8 ساعت روزه بقیش شبه. حالا ایران بودیم 11 -12 ساعتی روز داشتیم. برای همین شب یلدای اینجا غلیظتره با اینکه کسی حالیش نیست که اصلاً چی هست. حرف آفتاب اینجا شد ، دیروز بنده متوجه شدم که همون بهتر که هوا ابری باشه چون صبح تا ظهر که آفتاب بود دمای هوا زیر صفر بود ولی بعد از اینکه ابرها اومدن هوا هم گرمتر شد و به حدود 3-4 درجه بالای صفر رسید ، خوب خورشیدی که به جای اینکه هوا رو گرم کنه سردش می کنه همون بهتر که پشت ابر بمونه. اصلا این خورشید خانومه خرابه بابا، باید بگیم اون آقا فتیشه بیاد اینجا بهش امنیت اجتماعی بکنه.

خوب من می خواستم اینجا در مورد شب یلدا بنویسم که به این خزعبلات منجر شد برای همین می رم که بیش از این جفنگ نگم.

No comments: