فدراسیون فوتبال ایران در اظهارات ضد و نقیض بی سابقه عمل کرده، بعد از کلی حرفهای عجیب و غریب در مورد آمدن و نیامدن کلمنته و در نهایت عدم توافق با مربی اسپانیایی، گزینه های ایرانی مربی گری که از طرف فدراسیون اعلام شدند این افراد بودند: بیژن ذوالفقار نسب، افشین قطبی ، امیر قلعه نویی، مجید جلالی و محمد مایلی کهن. وقتی خیلیها پرسیدن چرا علی دایی بین اینها نیست گفتند که ایشون درگیر مسابقات مهم آسیایی هستند با تیم سایپا به همین دلیل در بین گزینه ها قرار نگرفتند. خلاصه تا همین دیروز ، هر بار یک اسم به عنوان شانس اول مطرح می شد، طبق خبر ها امتیازات قطبی بیشتر از بقیه بود ولی سازمان تربیت بدنی طرفدار حضور قلعه نویی بود و فدراسیون هم برای اینکه نه سیخ بسوزه و نه کباب ترکیب عجیب و غریب مایلی کهن و جلالی رو رو کرد که با قبول نکردن جلالی به مایلی کهن خالی تغییر کرد. تا اینجا من مونده بودم که این محمد مایلی کهن دیگه باید چکار می کرده که کسی بهش تیم نده ولی باز شانس سر مربی گری تیم ملی هست. اون از نتایج درخشانش در مقدماتی 98 فرانسه و بعدش افتخار حذف تیم امید و قطعی شدن حذف تیم قبل از تموم شدن بازیها و دو تجربه ناموفق در باشگاههای ایران ( سایپا و فولاد) که در هر دو مورد اخراج شده بود. قلعه نویی هم که امتحانش رو در جام ملتها پس داده بود و از بعد فنی و اخلاقی مردوده . قطبی از لحاظ حرفه ای و اخلاقی گزینه مناسبی به نظر میرسید اما به اعتقاد من هنوز برای سرمربی گری تیم ملی ایران آنقدر باتجربه نیست و کمی ساده به نظر میاد و باید با حاشیه های خاص فوتبال ایران بیشتر آشنا بشه. در همین احوالات و تفکرات بودیم که یک دفعه خبر جدید روی خروجی همه سایتهای خبری اومد: علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد! باز هم نقض حرفهای قبلی مسئولان فدراسیون
انتخاب خوبیه چون هم وجهه و مقبولیت بین المللی داره هم کارش رو بلده ولی امیدوارم به نتیجه بکارگیری قلعه نویی نرسیم، چون اون موقع همه گفتن قلعه نویی گرچه در لیگ موفق بود اما برای مربیگری تیم ملی جوان بود. این مورد برای علی دایی هم می تونه پیش بیاد که امیدوارم نیاد. ضمناً الان خیلی بازیکن به درد بخور در تیم ملی نداریم و اکثر ستاره های سابق و لژیونرها افت کردند و همین کار رو برای نتیجه گیری سخت تر می کنه، برای همین بود که اگر مایلی کهن یا قلعه نویی هم انتخاب می شدند بدم نمیومد و برای همین دوست نداشتم که قطبی هم انتخاب بشه و حتی وقتی دیدم دایی بین گزینه های فدراسیون نیست خوشحال شدم چون اعتقاد داشتم باید یه چند سال کار باشگاهی بکنه و با سایپا بره جام باشگاهها و اونجا بین المللی بشه بعد بیاد تیم ملی
و اما محبوبیت داخلی، چیزی که اصلاً نمیشه روش حساب کرد، این ملت نشون دادن خیلی راحت و حتی در عرض چند دقیقه نظرشون نسبت به فرد مورد نظر عوض میشه. آخرین بازی تیم ملی با سوریه و مشکل گل نزنی تیم ملی و شعارهای تماشاگران در تشویق علی دایی در نهایت به انتخاب او به عنوان سرمربی تیم ملی منجر شد. اما مطمئنم که همین تماشاگران کافیه که تیم ملی در یکی بازیهاش به رهبری دایی به مشکل بخوره تا شعارهایی مثل دایی حیا کن تیم ملی رو رها کن رو سر بدن. البته این برای هر مربی در ایران محتمله ولی برای دایی مقیاسش بیشتره. در سالهای قبل نه کسی به این شدت در فوتبال ایران تشویق شده بود و نه به این شدت به کسی حمله شده بود و تازه اون آدم کسی بوده که کمترین نوسان رو در کیفیت بازیش داشته
مشکل دیگه ای که دایی در تیم ملی داره وجود همبازیان سابقش هستند، کسانی که خودش ادعا کرد در جام جهانی توی چشمش نگاه می کردن و بهش پاس نمی دادن و باند مهدوی کیا ، نکونام و کریمی متهمان اصلی هستند. حالا باید دید اینها که در هنگام همبازی بودن مخالف کاپیتان تیم ملی بودند در موقعیت شاگرد چگونه عمل می کنند و دایی با اونها چه برخوردی خواهد داشت! از همه جالبتر اظهارات علی کریمی هست که هفته گذشته از مربی گری علی دایی استقبال کرد و اون رو لایقترین فرد برای این مسئولیت دونست و این در حالی بود که اون موقع دایی بین گزینه ها نبود
در هر حال تیم ملی یه جوونگرایی لازم داره و خیلی نمیشه به لژیونرها دل بست و این تنها حسن مایلی کهن بود که اگه میومد می تونست این کار رو بکنه ، امیدوارم دایی این پروسه رو در تیم ملی شروع کنه و از همین دور مقدماتی اول که حریفهامون خیلی هم قوی نیستن اساس رو روی بازیکنهای آینده دار بگذاره، کاری که برانکو در آسیایی پوسان کرد و نتیجش رو با صعود بی دردسر به جام جهانی 2006 گرفت
البته یه نکته عجیب دیگه این بوده که دایی منتقد بسیار جدی علی آبادی و فدراسیون هم بوده و من فکر می کردم اگه انتخاب هم بشه قبول نکنه چون خیلی نمیشه به حمایت فدراسیون از دایی دل بست
در نهایت این انتخاب بازیهای تیم ملی رو برای من جذاب تر خواهد کرد. ببینیم چه می کنه علی دایی اینبار در قامت سرمربی تیم ملی فوتبال ایران
انتخاب خوبیه چون هم وجهه و مقبولیت بین المللی داره هم کارش رو بلده ولی امیدوارم به نتیجه بکارگیری قلعه نویی نرسیم، چون اون موقع همه گفتن قلعه نویی گرچه در لیگ موفق بود اما برای مربیگری تیم ملی جوان بود. این مورد برای علی دایی هم می تونه پیش بیاد که امیدوارم نیاد. ضمناً الان خیلی بازیکن به درد بخور در تیم ملی نداریم و اکثر ستاره های سابق و لژیونرها افت کردند و همین کار رو برای نتیجه گیری سخت تر می کنه، برای همین بود که اگر مایلی کهن یا قلعه نویی هم انتخاب می شدند بدم نمیومد و برای همین دوست نداشتم که قطبی هم انتخاب بشه و حتی وقتی دیدم دایی بین گزینه های فدراسیون نیست خوشحال شدم چون اعتقاد داشتم باید یه چند سال کار باشگاهی بکنه و با سایپا بره جام باشگاهها و اونجا بین المللی بشه بعد بیاد تیم ملی
و اما محبوبیت داخلی، چیزی که اصلاً نمیشه روش حساب کرد، این ملت نشون دادن خیلی راحت و حتی در عرض چند دقیقه نظرشون نسبت به فرد مورد نظر عوض میشه. آخرین بازی تیم ملی با سوریه و مشکل گل نزنی تیم ملی و شعارهای تماشاگران در تشویق علی دایی در نهایت به انتخاب او به عنوان سرمربی تیم ملی منجر شد. اما مطمئنم که همین تماشاگران کافیه که تیم ملی در یکی بازیهاش به رهبری دایی به مشکل بخوره تا شعارهایی مثل دایی حیا کن تیم ملی رو رها کن رو سر بدن. البته این برای هر مربی در ایران محتمله ولی برای دایی مقیاسش بیشتره. در سالهای قبل نه کسی به این شدت در فوتبال ایران تشویق شده بود و نه به این شدت به کسی حمله شده بود و تازه اون آدم کسی بوده که کمترین نوسان رو در کیفیت بازیش داشته
مشکل دیگه ای که دایی در تیم ملی داره وجود همبازیان سابقش هستند، کسانی که خودش ادعا کرد در جام جهانی توی چشمش نگاه می کردن و بهش پاس نمی دادن و باند مهدوی کیا ، نکونام و کریمی متهمان اصلی هستند. حالا باید دید اینها که در هنگام همبازی بودن مخالف کاپیتان تیم ملی بودند در موقعیت شاگرد چگونه عمل می کنند و دایی با اونها چه برخوردی خواهد داشت! از همه جالبتر اظهارات علی کریمی هست که هفته گذشته از مربی گری علی دایی استقبال کرد و اون رو لایقترین فرد برای این مسئولیت دونست و این در حالی بود که اون موقع دایی بین گزینه ها نبود
در هر حال تیم ملی یه جوونگرایی لازم داره و خیلی نمیشه به لژیونرها دل بست و این تنها حسن مایلی کهن بود که اگه میومد می تونست این کار رو بکنه ، امیدوارم دایی این پروسه رو در تیم ملی شروع کنه و از همین دور مقدماتی اول که حریفهامون خیلی هم قوی نیستن اساس رو روی بازیکنهای آینده دار بگذاره، کاری که برانکو در آسیایی پوسان کرد و نتیجش رو با صعود بی دردسر به جام جهانی 2006 گرفت
البته یه نکته عجیب دیگه این بوده که دایی منتقد بسیار جدی علی آبادی و فدراسیون هم بوده و من فکر می کردم اگه انتخاب هم بشه قبول نکنه چون خیلی نمیشه به حمایت فدراسیون از دایی دل بست
در نهایت این انتخاب بازیهای تیم ملی رو برای من جذاب تر خواهد کرد. ببینیم چه می کنه علی دایی اینبار در قامت سرمربی تیم ملی فوتبال ایران
پی نوشت: اینجا هم می تونید اسامی کلیه مربیان تیم ملی رو در طول 66 سال عمر این تیم ببینید
1 comment:
سلام
من هم با یک سری از حرفات (مخصوصا تغییر نظر مردم در زمان کم) موافقم. اینجا رو هم بخون.
http://littlefarbod.wordpress.com/2008/03/02/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%af%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%9f-%db%8c%d8%a7-%d9%88%d9%81%d9%82%d8%aa%db%8c-%d9%84%d8%a7%d8%a8%db%8c-%d8%ae%db%8c%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%84%d9%81%d8%aa-%d9%85%db%8c/
Post a Comment