اومدم بگم که زنده ام هنوز ، آخه نه که از اقصی نقاط عالم همه نگران بودن که اینجا چرا به روز نمیشه اومدم از نگرانی درتون بیارم نکنه یه وقت استرس و دلشوره آزرده کنه روح لطیفتون رو
خلاصه ما اینقدر این روزا کار سرمون ریخته که به هیچکدومش نمی رسیم اونجوری که دلمون راضی بشه برای همین به وبلاگ هم نرسیدیم و فقط یه لیست باز کردیم توی این لپ تاپ موضوعاتی که به ذهنمون می رسه که باید در موردش پست بنویسیم رو تیتروار می نویسیم که شاید یه وقتی تیترها تبدیل به پستی شوند اگه هم نشدن همون لیست رو پست می کنم. این روزها هم که همه جور خبری هست الی ماشاالله
دو هفته دیگه هم امتحان داریم هیچی هم نخوندیم، تکلیف هم داریم ، آزمایشگاه هم که دست از سرمون بر نمیداره هر چی هم به این استاد راهنما میگیم که بابا جان ما می خوایم نیایم از دوشنبه یه چند روز بذار درس بخونیم گوش که نمیده هیچ طرح جدید هم ارائه می ده .حالا به اینها اضافه کنید سرماخوردگی طبق معمول بی موقع ما در این هوای زهرمار اینجا که یه روز فکر خریدن پنکه میوفتی ، فرداش برای اینکه نلرزی باید شال و کلاه کنی
حالا هم می خوام برم بخوابم نصف شب شد. الان کاملاً سزاوار القاب برازنده ای چون کچل بداخلاق و عصبانی کچل و بقیه مشتقاتش هستم. خوب ما آقایون هم یه وقتایی پریود میشیم ولی از نوع مغزی و روحی که بسیار بدتر از اون جسمیشه چون طولانیتره و پرفشارتر تازه سوراخ و منفذ هم نداره که زود پاک شی
بیخود هم غر نزنید که بی ادب و ... از پست ساعت 1:30 شب انتظار دیگه ای نباید داشته باشید. شب به خیر
No comments:
Post a Comment