این خواب آلود بودن صبحهای من هم شده یه درد مزمن، هیچ ربطی هم به اینکه شب چه ساعتی خوابیده باشم و این چیزها نداره، هر موقع از روز هم که بیدار شم، دور و بر 11-12 صبح بدنم گرم میشه و از خواب آلودگی در میام. دیروز صبح هم 8 صبح بیدار شدم و کارهای روزمره صبحگاهی از قبیل دوش و صبحانه و چک کردن ایمیل و تراشیدن ریش و پوشیدن لباس رو انجام دادم و حدود 10 صبح بود که باز هم خواب آلود رفتم به سمت ایستگاه اتوبوس و بعد از 5 دقیقه پیاده روی در هوای آفتابی مایل به طوفانی رسیدم به ایستگاه و اتوبوس هم لطف کرد و زود اومد و نشستم روی صندلی که مشرف به در وسط اتوبوس هست. همینطوری در حال چرت زدن بودم که در یکی از ایستگاههای وسط راه یه پیرزن با ویلچرش می خواست از اتوبوس پیاده بشه و یه پیرمرد هم که احتمالاً شوهرش بود ، پشت سرش اون رو هدایت می کرد به جلو. همینکه به جلوی در رسیدن و باید می رفتن پایین، یکدفعه یک صدای بوق ممتد از یه جای اتوبوس بلند شد و در پی اون ، یک صفحه مربع شکل از جنس کف اتوبوس از زیر کف اتوبوس و در محل در، بیرون اومد و در واقع پُلی شد بین اتوبوس و کف خیابان و خانم ویلچر سوار خیلی شیک به همراه شوهرش پیاده شدن و بعدشم پل رفت جای خودش و اتوبوس راه افتاد ولی من دیگه خواب از سرم پریده بود و داشتم به این فکر می کردم که بابا اینا دیگه کی هستن؟ چقدر مردمشون رو سوسول بار میارن. اینجا از این مثالهای رعایت حق معلولین خیلی زیاده:
نزدیک ترین محل پارک ماشین به درب هر فروشگاه یا اداره و چیزهای شبیه این ، مخصوص معلولینه. ( این اواخر توی ایران مثل این رو دیده بودم)
توی اتوبوس و مترو فضای مخصوص برای ویلچر یا کالسکه بچه و یا چمدان درنظرگرفته شده.
نبش هر تقاطع و خیابون در پیاده روها و هر جا که پله باشه، کف پیاده رو هم سطح خیابون میشه و از یه جنس پلاستیکی ساخته شده و روش دایره های دکمه مانند و برجسته ایی هست، برای نابینایان که با پاهاشون لمس کنن و متوجه بشن که مثلاً الان پیاده رو تموم میشه و به خیابون رسیدن.
توی اکثر رستورانها و کافی شاپ ها و مراکز خرید و کلاً جاهای عمومی، کنار دستشویی های زنانه و مردانه، دستشویی معلولین هم هست به اضافه یه محل برای تعویض پوشک بچه یا شیر دادن مادر به کودک.
دیگه الان مورد دیگه ای یادم نمیاد، فقط باید بگم این امکانات رفاهی برای معلولین داره توی کشورایی انجام میشه که اتفاقاً بر خلاف ایران معلولین ، جانباز نیستن، یعنی یه نگاه ارزشی و قهرمانانه به اونا نمیشه ولی سعی میشه که از حداکثر حقوق شهروندی بتونن استفاده کنن ولی ما ادعامون گوش دنیا رو کر میکنه ولی خبری از رفاه برای جانبازان و معلولانشون هم نیست. احتمالاً هم اگه بخوان این طرحها رو توی ایران اجرا کنن ، مثلا شهرداری قانون بذاره که داری رستوران می سازی یا مرکز خرید، دستشویی معلولین هم بذار ، ( بماند که سنگ توالت ایرانی مخصوص معلولین هنوز اختراع نشده)، پیمانکار بجای اینکه قانون رو اجرا کنه ، فوراً به این فکر میوفته که قانون رو دور بزنه و قضیه معمولاً یا با رشوه حل میشه یا با جریمه که همون رشوه هست ولی رشوه قانونی به دولت.